حسین منزوی

حسین منزوی’s Followers (104)

member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo
member photo

حسین منزوی


Born
in Zan'djân, Imperial State of Iran
September 23, 1946

Died
May 05, 2004

Genre


Average rating: 4.06 · 975 ratings · 144 reviews · 23 distinct worksSimilar authors
مجموعه اشعار حسین منزوی

4.21 avg rating — 273 ratings — published 2009
Rate this book
Clear rating
از ترمه و تغزل

4.20 avg rating — 245 ratings — published 1997 — 3 editions
Rate this book
Clear rating
از شوکران و شکر

4.41 avg rating — 49 ratings
Rate this book
Clear rating
به همین سادگی

3.37 avg rating — 57 ratings — published 2007
Rate this book
Clear rating
از کهربا و کافور

3.88 avg rating — 41 ratings — published 2007
Rate this book
Clear rating
گزینه اشعار حسین منزوی

3.92 avg rating — 38 ratings
Rate this book
Clear rating
حنجره‌ی زخمی تغزل

4.03 avg rating — 34 ratings — published 1971
Rate this book
Clear rating
تیغ و ترمه و تغزل

3.89 avg rating — 35 ratings — published 2010
Rate this book
Clear rating
اما تو را ای عاشق انسان کسی...

by
4.39 avg rating — 31 ratings — published 2014
Rate this book
Clear rating
با عشق تاب می آورم

3.40 avg rating — 35 ratings — published 1992
Rate this book
Clear rating
More books by حسین منزوی…
Quotes by حسین منزوی  (?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)

“اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم

زخم‌ها زیبایند
و زیباتر آن‌که
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سـِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فواره‌ی نور
و تیمار داری‌ات
کرشمه‌ای میان زخم و مرهم

عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش”
حسين منزوي / Hosein Monzavi, مجموعه اشعار حسین منزوی

“درون آینه ی روبرو چه می بینی؟

تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی؟

تویی برابر تو -چشم در برابر چشم-

در آن دو چشم پر از گفت و گو چه می بینی؟

تو هم شراب خودی هم شراب خواره ی خود

سوای خون دلت در سبو چه می بینی؟

به چشم واسطه در خویشتن که گم شده ای

میان همهمه و های و هو چه می بینی؟

به دار سوخته ، این نیم سوز عشق و امید

که سوخت در شرر آرزو ، چه می بینی؟

در آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است

و باد می بَرَدَش سو به سو چه می بینی”
حسین منزوی

“به همان سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک می‌گوید

دل،
دیگر
در جای خود نیست
به همین سادگی!”
حسین منزوی, به همین سادگی