Haniyeh's Reviews > سخت پوست
سخت پوست
by
by
این داستان از واقعیتهای تاریخی کمک میگیره تا با مخاطب ارتباط بگیره، از طوفان و سیل ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ شروع میشه و به مسابقهی محمدعلی کلی با جورج فورمن و صعود تیم ملی به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه که خیلیها با این رویدادهای تاریخی خاطره دارن هم میپردازه.
استفاده از این واقعیات، زمانی قابل درکه که ازشون در خلال داستان استفاده بشه اما متاسفانه بیشتر شبیه به یه مستند بود که میخواست بگه خانم ساناز اسدی از این رویدادها آگاهی دارن.
میتونم بفهمم ایشون تلاش داشتن چه چیزی رو نشون بدن اما توی این کار موفق نبودن. داستان بسیار ساده، بدون خط داستانی و پر از جزئیات غیرضروری بود و تکرار توی داستان موج میزد، تا حدی که خوندن نیمه دوم کتاب واقعا سخت و زمانبر شد.
پدر خانواده-داوود، نماد انسانی از طبقه متوسط، و فرهاد و خانوادهاش یا اصطلاحا "ویلاییها" نماد خانوادههای مرفه و پولدار جامعه هستن. داوود در تمام زندگیش تلاش کرده تا بتونه مثل ویلاییها پولدار بشه اما این اتفاق نمیفته، پس بعد از همهی تلاشهاش، میچسبه به کار اجاره دادن ویلا تا با غرق کردن خودش در کمک و راه انداختن کار این افراد، نسبت به زندگی خودش احساس بهتری داشته باشه، انگار که به خودش تلقین کنه اونا همه چیز رو هم بلد نیستن و من دارم کمکشون میکنم و در عین حال میتونه زمانهایی هم به شکلی غیرواقعی این زندگی نداشته رو تجربه کنه، مثل وقتی که یک هفته ویلا خالیه و خانوادهاش رو میاره و جوری بهشون ویلا رو نشون میده انگار ویلا مال خودشه.
امین هم نماد پسریه که در خانوادهای متوسط بزرگ میشه، تلاشهای بیثمر پدرش رو میبینه و همزمان هم از پدرش به خاطر اینکه نتونست هیچوقت زندگی خوبی برای خانوادهاش بسازه ناراحته و هم از کسایی که زندگی خوبی دارن متنفره چون حتی با درس خوندن و کار کردن هم بهشون نمیرسه.
سینا شخصیته که داستان از زاویه دید اون روایت میشه اما کمتر از همه میشناسیمش و در آخر هم یه حرکت حماسی انجام میده که غیرقابل درکه چون ما هیچی از سینا ندیدیم که چنین کاری رو در توان سینا بدونیم یا منتظر یه حرکتی ازش باشیم.
خانم اسدی تصور کردن پایانبندی غافلگیرکنندهای رقم زدن و اینجوری خیلی خوب داستان رو جمع کردن اما از نظر من این ضعف ایشون در پرداخت به شخصیت سینا به عنوان نقش اصلی داستان رو نشون داد.
سایر شخصیتها هم کاملا سطحی نوشته شده بودن، دلیل اینکه تونستم درموردشون صحبت کنم اینه که توی یه دستهی خاصی از شخصیتهایی که قبلا در داستانهای دیگه باهاشون مواجه شدیم قرار میگیرن و خانم اسدی برای شخصیتپردازی تلاشی نکردن. شخصیتها یه سایه از شخصیتهای تاثیرگذار داستانهای دیگه هستن.
این کتاب پیشنهادی نیست، آثار مطرح دیگهای رو از نویسندگان ایرانی امتحان کنید، این داستان با وجود مطرح بودنش، اصلا در حد و اندازهی تعریفها نبود.
استفاده از این واقعیات، زمانی قابل درکه که ازشون در خلال داستان استفاده بشه اما متاسفانه بیشتر شبیه به یه مستند بود که میخواست بگه خانم ساناز اسدی از این رویدادها آگاهی دارن.
میتونم بفهمم ایشون تلاش داشتن چه چیزی رو نشون بدن اما توی این کار موفق نبودن. داستان بسیار ساده، بدون خط داستانی و پر از جزئیات غیرضروری بود و تکرار توی داستان موج میزد، تا حدی که خوندن نیمه دوم کتاب واقعا سخت و زمانبر شد.
پدر خانواده-داوود، نماد انسانی از طبقه متوسط، و فرهاد و خانوادهاش یا اصطلاحا "ویلاییها" نماد خانوادههای مرفه و پولدار جامعه هستن. داوود در تمام زندگیش تلاش کرده تا بتونه مثل ویلاییها پولدار بشه اما این اتفاق نمیفته، پس بعد از همهی تلاشهاش، میچسبه به کار اجاره دادن ویلا تا با غرق کردن خودش در کمک و راه انداختن کار این افراد، نسبت به زندگی خودش احساس بهتری داشته باشه، انگار که به خودش تلقین کنه اونا همه چیز رو هم بلد نیستن و من دارم کمکشون میکنم و در عین حال میتونه زمانهایی هم به شکلی غیرواقعی این زندگی نداشته رو تجربه کنه، مثل وقتی که یک هفته ویلا خالیه و خانوادهاش رو میاره و جوری بهشون ویلا رو نشون میده انگار ویلا مال خودشه.
امین هم نماد پسریه که در خانوادهای متوسط بزرگ میشه، تلاشهای بیثمر پدرش رو میبینه و همزمان هم از پدرش به خاطر اینکه نتونست هیچوقت زندگی خوبی برای خانوادهاش بسازه ناراحته و هم از کسایی که زندگی خوبی دارن متنفره چون حتی با درس خوندن و کار کردن هم بهشون نمیرسه.
سینا شخصیته که داستان از زاویه دید اون روایت میشه اما کمتر از همه میشناسیمش و در آخر هم یه حرکت حماسی انجام میده که غیرقابل درکه چون ما هیچی از سینا ندیدیم که چنین کاری رو در توان سینا بدونیم یا منتظر یه حرکتی ازش باشیم.
خانم اسدی تصور کردن پایانبندی غافلگیرکنندهای رقم زدن و اینجوری خیلی خوب داستان رو جمع کردن اما از نظر من این ضعف ایشون در پرداخت به شخصیت سینا به عنوان نقش اصلی داستان رو نشون داد.
سایر شخصیتها هم کاملا سطحی نوشته شده بودن، دلیل اینکه تونستم درموردشون صحبت کنم اینه که توی یه دستهی خاصی از شخصیتهایی که قبلا در داستانهای دیگه باهاشون مواجه شدیم قرار میگیرن و خانم اسدی برای شخصیتپردازی تلاشی نکردن. شخصیتها یه سایه از شخصیتهای تاثیرگذار داستانهای دیگه هستن.
این کتاب پیشنهادی نیست، آثار مطرح دیگهای رو از نویسندگان ایرانی امتحان کنید، این داستان با وجود مطرح بودنش، اصلا در حد و اندازهی تعریفها نبود.
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
سخت پوست.
Sign In »
Reading Progress
April 15, 2023
– Shelved
April 15, 2023
– Shelved as:
to-read
June 22, 2024
–
Started Reading
June 22, 2024
–
31.0%
June 23, 2024
–
58.0%
"تمومش میکنم ببینم چی میشه و چرا از این کتاب تعریف شده، شاید تعریفاش مال آخراش باشه 😕"
June 24, 2024
– Shelved as:
ایرانی
June 24, 2024
– Shelved as:
اجتماعی
June 24, 2024
– Shelved as:
not-my-type
June 24, 2024
– Shelved as:
داستان-بلند
June 24, 2024
– Shelved as:
درام
June 24, 2024
–
Finished Reading
لذت بردم♡♡