What do you think?
Rate this book
263 pages, Paperback
First published May 2, 2006
When we imagine the future, we often do so in the blind spot of our mind's eye, and this tendency can cause us to misimagine the future events whose emotional consequences we are attempting to weighZ.این موضوع مثل همون نقطه کوری هست که توی رتینای چشم ما وجود داره و مغز ما اون بخشی رو که چشم ما نمی بینه خودش بازسازی می کنه. علاوه بر این مشکل، مسئله مهمتر دیگه جزئیاتی هست که مغز ما در مورد آینده ساخت و پاخت این تصورات از آینده نسبت بهشون کاملا غغافل هست.
When we imagine the future, there is a whole lot missing, and the things that are missing matter a lot.-----
In a study when volunteers are asked to "imagine a good day," they imagine a greater variety of events if the good day is tomorrow than if the good day is a year later. When we spy the future through our prospectiscopes,پس یکی از مشکلات تصور کردن آینده اینه که مغز آزادنه یک سری جزئیات رو از خودش می سازه و یک بخش زیادی از جزئیات رو هم حذف می کنه بدون اینکه با ما مشورتی کنه و مهمتر اینکه ما از هیچ کدوم ازینا با خبر نیستیم و فکر می کنیم تصورات ما همواره عین حقایق هستن.
the clarity of the next hour and the fuzziness of the next year can lead us to make a variety of mistakes.
When college students hear persuasive speeches that demonstrably change their political opinions, they tend to remember that they always felt as they currently feel...Presentism in the future: If the past is a wall with some holes, the future is a hole with no walls.
And yet, for some reason,یکی از بهترین های کتاب این موضوع هست: دقت کردین وقتی می خواین آهنگی رو به یاد بیارید، اگر یه آهنگ دیگه در حال پخش باشه نمی تونید اون رو به خاطر بیارید؟ یا وقتی می خواین چهره یه نفر رو به خاطر بیارید چشماتون رو می بندین تا راحت تر این کار رو کنید؟ دلیلش اینه که تصور کردن آهنگ یا چهره از همون بخش از مغز استفاده می کنیه که گوش و چشم ما استفاده می کنن و اولویت مغز با گوش و چشم هست تا تصورات صوتی و تصویری و نکته اساسی اینه که احساسات ما هم همینطوری کار می کنه.
when our bellies are stuffed with mashed potatoes and cranverry sauce, we cant't imagine being hungry? How come?
We can't see or feel two things at once, and the brain has strict priorities about what it will see, hear, and feel and what it will ignore. Imagination's requests are often denied. Both the sensory and emotional systems enforce this policy, and yet, we seem to recognize when the sensory systems are turning down imagination's requests but fail to recognize when the emotional system is doing the same.Habituation: تکرار کردن یک تجربه هرچقدر هم که خوشایند باشه باعث دلزدگی ازون می شه نهایتا. راه هل ایجاد تنوع و زیاد کردن فاصله بین انجام اون کار خوشایند هست تا بتونیم همون لذت اولیه رو از انجامش ببریم. اما اینجا یه نکته ای وجود داره، یکی ازین دو مورد رو بیشتر نباید به کار بگیریم. اگر فاصله کافی بین یک ترجبه خوشایند وجود داشته باشه، افزایش تنوع باعث می شه لذت کمتری ببریم:
When episodes are sufficiently seperated in time, variety is not only unnecessary-it can actually be costly.وقتی پی می بریم که در مورد آینده داریم زیادی اغراق می کنیم، میایم تا کمی در تصوراتمون تعادل ایجاد کنیم. ازین نظر خوبه، اما تحقیقات نشون می ده نقطع شروع ما در تخمین یک موضوع تا حد زیادی در تخمین نهایی ما تاثیر می ذاره.
Most stimuli are ambiguous-that is, they can mean more than one thing-and the interesting question is how we disambiguate them-that is, how we know which of a stimulus's many meanings to infer on a particular occasion. Research shows that context, frequency, and recency are especially important in this regard.
Studies suggest that we are quite adept at finding a positive way to view things once those things become heir own ....Psychological Immune System: اغلب پیش میاد که آدم از می تونه ا زخیانت همسرش بگذره اما چکه کردن سقف پارکینکش ��مکنه دیوونش کنه. دلیلش اینه که اتفاقات بد هرچی سخت تر باشن اجتمال اینکه سیستم دفاع روانی رو فعال کنن بیشتر می شه و این سیستم در مواجه با اتفاقات کم اهمیت تر اقدامی نمی کنه ...