ایل دلفان
دِلفان عنوان عام گروهی از مردم لر از شعبه لر کوچک بهشمار میروند. این ایل در لرستان، ایلام، کرمانشاه و حتی مازندران، بهویژه کلاردشت و چالوس، پراکندهاند.[۱][۲] زبان لکی و زبان لری رواج مسلک اهل حق در میان طایفهها مشهور به دلفان نشان از ریشه مشترک آنان دارد. تمرکز بیشتر دلفانها در لرستان (نورآباد، کوهدشت، الشتر) و کرمانشاه (هرسین، کرمانشاه) است.[۱][۳][۴][۵]دلفانها یکی از بزرگترین و قدرتمندترین ایلهای لرستان است. جمعیت دلفان تقریباً ۵۰۰هزار نفر است و یکی از پرجمعیتترین ایلهای غرب کشور است. محله فلک الدین و شمال شهر خرمآباد اکثراً دلفان هستند.[۶]دلفان ها از اصیل ترین لرها به شمار می آیند.
سکونت گاه
[ویرایش]پس از دوره زندیه این گروه از لرهای لک زبان ها علاوه بر زادگاه اصلی خود یعنی دلفان[۱]در کوهدشت،الشتر، خرمآباد، هرسین و کرمانشاه سکونت گزیدند.[۱][۷][۲][۱]
وجه تسمیه
[ویرایش]نظرات مختلفی دربارهٔ وجه تسمیه دلفانها وجود دارد. محمود میرزا قاجار وجه تسمیه دلفان را برگرفته از مسلک اهل حق (علیاللهی)، که در این طایفه پیروانی داشت، و به معنای فانی بودن دل آنان (دل فانی) ذکر کرده است. در روایتهای محلی دلفان نام فردی نهاوندی ذکر شده است که در گذشتههای دور به خاوِه (مرکز پیشین منطقه دلفان و امروزه بخشی از آن) گریخت و آنجا را خرید و بین خاندان خود تقسیم کرد اما برخی پژوهشگران نام دلفان را برگرفته از نام یکی از سرداران عرب مسلمان، مشهور به ابودُلَف عِجْلی میدانند که در قرن سوم حکومتی در شمال لرستان داشت. بر این اساس بهنظر میرسد دلفان ابتدا به مکانی جغرافیایی گفته شده است و طوایف ساکن آن حدود به تدریج نام منطقه را به خود گرفتهاند؛ بنابر این کاربرد نام دلفان بر این طوایف لر، حاکی از اصالت عرب آنها نیست و ریشه گرفتن این نام از ابودلف با قومیت ایرانی و زبانی آنها منافاتی ندارد، چنانکه زبان و ویژگیهای فرهنگی آنان برگرفته از ریشه ایرانی آنهاست.[۱]
مذهب
[ویرایش]مردم دلفان شیعه مذهب میباشند. اما برخی به ویژه در میان طایفههای نورعلی و چاواری و کاکاوند اهل حق هستند.[۱]
طوایف دلفان
[ویرایش]معروف است که ابو دُلف پنج پسر به نامهای ایوت، مومه، کاکا، بیژن و میربَگ داشت که هر کدام طایفهای را با نامشان تأسیس کردند.[۲] دلفانهای لرستان این طوایف را شامل میشوند: کاکاوند (مظفروند، غیب غلام، علی، باریکوند، تاج دین وند، مراد، ولدوند) اولاد قُباد، اتیوند (ایوتْوَند)، (بالَهوند یا بالاوند که سکونت گاه پیشین آنها دشت خاوه کنونی بود و هم اکنون عمده این طایفه در شهرستان هلیلان در شهر توحید و کرمانشاه ساکن هستند)، پادِروند، بشرآمد، بیژنوند، چَواری (چاواری)، خیرغلام، سَنجابی، فَلَکالدین، قَلائی، کاکاوند، ایرانشاه (ایروشَه)، کَرَمعلی، موسیوند، مومهوند، میربیگ (زالی،باباعلی،مال مومه،خویار،حسنگاری،هوز حاتم،طایفه آزادبخت در کوهدشت و طایفه شاهیوند که بخشی ساکن دلفان و و بخشی دیگر ساکن بخش شاهیوند چگنی و کوهدشت هستند،[۸]همگی این طوایف از ایل میربگ محسوب میشوند)،[۹] نورعلی وعده ای از لوطی ها کولی ها که اصالت دلفانی ندارند[۱۰].[۱]
تاریخ
[ویرایش]پیشینه دلفانها چندان مشخص نیست. نخستینبار در قرن دوازدهم خورشیدی و در جریان جنگهای آزادخان افغان (از سرداران افغان، مرگ در ۱۱۹۵) و کریمخان زند از طوایف دلفان یاد شده است که به نیروهای کریمخان پیوسته بودند. دلفانها در اوایل دوره فتحعلیشاه قاجار و در زمان ولایتداری اسماعیلخان فِیلی و پسرانش، محمدخان و اسدخان، بر اثر ستمگریها و تعدیات آنان شورش کردند که در جریان آن محمدخان کشته شد. در سالهای پسین، حسنخان، پسر محمدخان، به انتقام این کشتار بسیاری از خانهای دلفان را کشت. اما این کشتار دلفانها را، که پیوسته در حال جنگهای داخلی و نزاع با دیگران بودند، آرام نساخت. در منابع، از آغاز شورش دلفانها در اواخر دوره محمدشاه گزارش شده که تا چند سال پس از بر تخت نشستن ناصرالدینشاه ادامه داشته است. قتل و غارت کاروانها و تهاجم دلفانها به شهرهای نهاوند و ملایر موجب شکایت مکرر به دربار شده بود. در پی این شکایات، امیرکبیر در ۱۲۶۷، خانلرمیرزا، از حاکمان دوره قاجار، را مأمور سرکوب طوایف دلفان کرد. با بازداشت شماری از خانهای آنها، دلفانها رو به آرامش و آشتی آوردند، اما پس از انتشار خبر برکناری امیرکبیر، دیگر بار شورش کردند که خانلرمیرزا با تلاش فراوان و قتل دو سرکرده اصلی این طایفهها (علیمردانخان دلفان و موسیخان حسنوند) به همراه گروهی از زیردستانشان، کشمکش را پایان داد.[۱]
این اقدامات هیچگاه نتوانست زمینه آرامش کامل این طایفهها را فراهم سازد، چنانکه در ۱۲۸۳ سرپیجی دلفانها همچنان ادامه داشت. همچنین نارضایی از حکمرانی ظلالسلطان، پسر ناصرالدینشاه، موجب گشت در ۱۲۹۷ در پی پخش خبر کشتن ناصرالدینشاه و سقوط دولت، طایفههای دلفان به همراه دیگر عشایر لرستان شورش کنند، اما در رویارویی با ظلالسلطان شکست خوردند و حدود بیست تن از خانهای دلفان همراه با بزرگان دیگر طایفهها دستگیر و مدتی در اصفهان زندانی شدند. با وجود درگیری مکرر دلفانها با دولت مرکزی، از همکاری گهگاه آنان با حکومت و شرکت در ارتش، از جمله نبرد ۱۲۷۳ با نظامیان انگلیسی در خوزستان، یاد شده است. در ۱۳۲۹ نیز گروهی از دلفانها در شورش سالارالدوله، پسر مظفرالدینشاه، بر ضد دولت مشروطه شرکت داشتند. در این دوران، بیشتر طایفههای دلفان زیر حکومت نظرعلیخان امیراشرف اَمرایی، حاکم دلفان و طرهان، بودند که از دوران سلطنت مظفرالدینشاه تا اندکی پیش از کودتای ۱۲۹۹خ، حاکم آن نواحی بود. در تمام دوران حکومت امیراشرف امرایی، جنگ دلفانها با حاکمان محلی و دولت مرکزی ادامه داشت و این طایفهها بارها با مخالفان امیراشرف برضد او همراه شده بودند. در قرن سیزدهم، در پی ستمگری والیان و نزاعهای مداوم، بسیاری از دلفانها بهتدریج سکونتگاههای خود را در لرستان رها و به نهاوند، ملایر، تویسرکان، چَمچال، کرمانشاه و حتی خاک عثمانی مهاجرت کردند، بهطوریکه در اواخر این قرن، خاوه (مهمترین مرکز دلفانها) متروک شده بود. جمعیت این طایفهها، که در سال ۱۲۵۵ بالغ بر پانزده هزار خانوار بود، تا ۱۳۳۴، به دههزار خانوار رسید. پس از انقلاب مشروطه (۱۳۲۴)، با ساکن شدن گروههایی از دلفانها در دلفان و آبادیهای دوروبر آن، روند کاهش جمعیت عشایری طایفههای دلفان ادامه یافت. این عشایر ییلاق را در خاوه و شمال منطقه دلفان و قشلاق را در حدود طرهان و کنار رودخانه سیمره میگذراندند. با تختهقاپو کردن عشایر در دوره رضاشاه، باقیمانده عشایر دلفانی نیز مجبور به یکجانشینی در منطقه دلفان و دوروبر آن شدند. این امر پراکندگی بیشتر این طایفهها را نیز در پی داشت، به گونهای که در ۱۳۱۳خ، ۱۵۰ خانوار از طایفه چواری به مناطق دیگر ایران و در حدود همان سال بسیاری از طایفه میربیگ به بیرون از ایران مهاجرت کردند. در۱۳۶۶خ، نه طایفه از عشایر دلفانی در دلفان و نواحی اطراف آن اسکان داشتند. در همین سال، جمعیت سه طایفه چگنی، دلفان نورآباد و دلفانهای طرهان و کوهدشت به ۸۷۵، ۱ خانوار کاهش یافته بود. این عشایر ییلاق را در استانهای لرستان و همدان و قشلاق را در خوزستان میگذراندند.[۱]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ «دلفان». دانشنامه جهان اسلام. دریافتشده در ۲۶ مارس ۲۰۱۶.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ F. Towfīq (۱۵ دسامبر ۱٩٨٧). «AŠĀYER». دانشنامه ایرانیکا. دریافتشده در ۱۶ آگوست ۲۰۱۱.
- ↑ «KURDISH TRIBES». دانشنامه ایرانیکا. ۱۶ ژوئن ۲۰۰۴. دریافتشده در ۳ فوریه ۲۰۱۵.
- ↑ «KURDISH TRIBES». دانشنامه ایرانیکا. ۱۶ ژوئن ۲۰۰۴. دریافتشده در ۳ فوریه ۲۰۱۵.
- ↑ «KARIM KHAN ZAND». Encyclopædia Iranica. ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲ مارس ۲۰۱۶.
- ↑ مردم محلی
- ↑ F. Towfīq (۱۵ دسامبر ۱٩٨۶٧). «ʿARAB iv. Arab tribes of Iran». دانشنامه ایرانیکا. دریافتشده در ۱۰ آگوست ۲۰۱۱. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ میربگ.
- ↑ مردانی از ایل میربگ.
- ↑ کتاب.