Peiman E iran's Reviews > لرد جیم
لرد جیم
by
by
دوستانِ گرانقدر، پیش از همه چیز باید بگویم، بنظرم این داستان یک نکتهٔ خسته کننده دارد و آن این است که نویسنده، <جوزف کنراد> در جای جایِ داستان، به احساساتِ درونی و سخن گفتنِ شخصیتِ اصلی داستان با وجدانِ خویش پرداخته است که این موضوع داستان را به درازا کشانده است
--------------------------------------------
عزیزانم، داستان از این قرار است که جوانی ماجراجو به نامِ <جیم>، به کارِ دریانوردی میپردازد... در یکی از سفرها، کشتی دچار طوفانِ دریا شده و جیم به همراهِ چندی دیگر از ملوانها، کشتی را ترک کرده و مسافران را تنها میگذرانند.. همان طوفان سبب میشود تا مسافرانِ کشتی، در دریا غرق شوند و جیم و دوستانش نیز نجات یابند.... پس از این رویدادِ تلخ و کارِ ناجوانمردانه و پستی که جیم انجام میدهد، عذاب وجدان او را رها نمیکند و همیشه کابوس میبیند و احساس میکند که آن موضوع سبب شده تا همیشه نفرینی بالایِ سرِ او و زندگی اش، باشد...... خلاصه، مدت ها میگذرد و سرانجام جیم دوباره به دریا باز میگردد و اینبار به عنوانِ منشیِ یک شرکتِ مسافرتی، به شهرهایِ گوناگون سفر میکند. ولی این ترس همیشه با اوست که مبادا کسی از آن حادثه زنده مانده باشد و پرده از آن جنایتِ ناجوانمردانه بردارد و آبرویِ او را بریزد....... جیم در یکی از سفرها، به جزیره ای در مجمع الجزایرِ "ماله" به نامِ "پاتوزان" میرسد ... جزیره دچارِ جنگ هایِ داخلی میباشد و جیم در آنجا با فرمانده ای از جنگجویان به نامِ <دورامین> آشنا میشود و در کنارِ دورامین با <علی> رهبرِ مخالفان در جزیره، میجنگد و علی را شکست میدهند و جیم در آن جنگ از خویش بی باکی و دلاوری های زیادی نشان میدهد و از آن پس مردم او را با نامِ <لرد جیم> صدا میزنند و زندگی جیم به یک آرامشِ نسبی میرسد و در همان جزیره نیز ماندگار میشود و با دختری به نامِ <جواهر> که از بومیانِ جزیره میباشد، ازدواج میکند
همه چیز به خوبی پیش میرود تا آنکه مردی جنایتکار و جنگ طلب به نامِ <براون> وارد جزیره میشود و با فریب و جنگ طلبی هایِ خویش، سبب میشود تا بومیان و اهالی جزیره که به جیم وفادار هستند، شورش کنند و اینگونه بازهم در جزیره کشت و کشتار، آغاز میشود... در این شورش ها، پسرِ فرمانده دورامین، به دستِ شورشی ها، کشته میشود..... جیم زمانی که این رویدادهای تلخ و ناگوار را میبیند، به نوعی اسیرِ خرافات های مذهبی شده و تصور میکند این همان نفرینی است که سالهایِ سال، پس از انجامِ آن کارِ غیر انسانی با مسافران، همراه او بوده است و تصمیم میگیرد که.............................. عزیزانم، بهتر است خودتان این داستان را بخوانید و از سرانجامِ آن آگاه شوید
-------------------------------------------
امیدوارم این ریویو در جهتِ شناختِ این کتاب، مفید بوده باشه
<پیروز باشید و ایرانی>
--------------------------------------------
عزیزانم، داستان از این قرار است که جوانی ماجراجو به نامِ <جیم>، به کارِ دریانوردی میپردازد... در یکی از سفرها، کشتی دچار طوفانِ دریا شده و جیم به همراهِ چندی دیگر از ملوانها، کشتی را ترک کرده و مسافران را تنها میگذرانند.. همان طوفان سبب میشود تا مسافرانِ کشتی، در دریا غرق شوند و جیم و دوستانش نیز نجات یابند.... پس از این رویدادِ تلخ و کارِ ناجوانمردانه و پستی که جیم انجام میدهد، عذاب وجدان او را رها نمیکند و همیشه کابوس میبیند و احساس میکند که آن موضوع سبب شده تا همیشه نفرینی بالایِ سرِ او و زندگی اش، باشد...... خلاصه، مدت ها میگذرد و سرانجام جیم دوباره به دریا باز میگردد و اینبار به عنوانِ منشیِ یک شرکتِ مسافرتی، به شهرهایِ گوناگون سفر میکند. ولی این ترس همیشه با اوست که مبادا کسی از آن حادثه زنده مانده باشد و پرده از آن جنایتِ ناجوانمردانه بردارد و آبرویِ او را بریزد....... جیم در یکی از سفرها، به جزیره ای در مجمع الجزایرِ "ماله" به نامِ "پاتوزان" میرسد ... جزیره دچارِ جنگ هایِ داخلی میباشد و جیم در آنجا با فرمانده ای از جنگجویان به نامِ <دورامین> آشنا میشود و در کنارِ دورامین با <علی> رهبرِ مخالفان در جزیره، میجنگد و علی را شکست میدهند و جیم در آن جنگ از خویش بی باکی و دلاوری های زیادی نشان میدهد و از آن پس مردم او را با نامِ <لرد جیم> صدا میزنند و زندگی جیم به یک آرامشِ نسبی میرسد و در همان جزیره نیز ماندگار میشود و با دختری به نامِ <جواهر> که از بومیانِ جزیره میباشد، ازدواج میکند
همه چیز به خوبی پیش میرود تا آنکه مردی جنایتکار و جنگ طلب به نامِ <براون> وارد جزیره میشود و با فریب و جنگ طلبی هایِ خویش، سبب میشود تا بومیان و اهالی جزیره که به جیم وفادار هستند، شورش کنند و اینگونه بازهم در جزیره کشت و کشتار، آغاز میشود... در این شورش ها، پسرِ فرمانده دورامین، به دستِ شورشی ها، کشته میشود..... جیم زمانی که این رویدادهای تلخ و ناگوار را میبیند، به نوعی اسیرِ خرافات های مذهبی شده و تصور میکند این همان نفرینی است که سالهایِ سال، پس از انجامِ آن کارِ غیر انسانی با مسافران، همراه او بوده است و تصمیم میگیرد که.............................. عزیزانم، بهتر است خودتان این داستان را بخوانید و از سرانجامِ آن آگاه شوید
-------------------------------------------
امیدوارم این ریویو در جهتِ شناختِ این کتاب، مفید بوده باشه
<پیروز باشید و ایرانی>
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
لرد جیم.
Sign In »