“پزشک ... گفت: 《پا را باید برید.》
خمپارهای پایش را له کرده بود و بقایای آن به زردپیها بند بود...
پلینیو گفت:《این دو تیکه نخ رو هم ببر دیگه، معطل چی هستی؟》
بریدن این دو تکه نخ... در میان دود و بلبشوی باروی ویران با شلختگی صورت گرفت.
پزشک ... داشت راه میافتاد که پلینیو... گفت: 《پای من رو کجا میبری؟ پا مال منه. ردش کن بیاد.》
... پای بریدهاش را زیر پتو در دست گرفته بود و از یک سر رُم به سر دیگر رفت و دو نفر از همرزمانش را که حاملان برانکار بودند، راهنمایی میکرد که از کجا بروند... عاقبت جلو گنبد سن پییترو ... از حاملان خود ... خواست که او را پای دیوار واتیکان ببرند. آن وقت پای خود را از زیر پتو بیرون آورد و ... داخل واتیکان پرت کرد. بعد ... کارت پستالی خرید که تصویر کلیسای سن پییترو روی آن بود و پشت آن نوشت:《یک تیپای محکم به کون پاپ پیِ نهم زدم...》”
―
Piazza d'Italia
Share this quote:
Friends Who Liked This Quote
To see what your friends thought of this quote, please sign up!
0 likes
All Members Who Liked This Quote
None yet!
This Quote Is From
Browse By Tag
- love (98074)
- life (76489)
- inspirational (73440)
- humor (43958)
- philosophy (29803)
- inspirational-quotes (27139)
- god (26385)
- truth (23886)
- wisdom (23739)
- romance (23365)
- poetry (22331)
- death (20138)
- life-lessons (20026)
- happiness (18753)
- quotes (18026)
- hope (17955)
- faith (17949)
- inspiration (16820)
- spirituality (15177)
- religion (15045)
- motivational (14958)
- writing (14841)
- relationships (14572)
- life-quotes (14390)
- love-quotes (14196)
- success (13542)
- time (12504)
- motivation (12338)
- science (11722)
- motivational-quotes (11393)