بهاره ارشدریاحی

Goodreads Author


Born
in Iran
Member Since
August 2013


به نام خدا
نوبلیست ها
آلیس مونرو
آلیس مونرو بعد از دریافت...

به نام خدا
نوبلیست ها
آلیس مونرو
آلیس مونرو بعد از دریافت جایزه ی نوبل ادبی گفت: "من واقعاً امیدوارم این جایزه باعث ...
4 likes ·   •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on April 24, 2018 03:28
Average rating: 2.71 · 42 ratings · 9 reviews · 4 distinct works
لیتیوم کربنات

3.14 avg rating — 21 ratings — published 2014
Rate this book
Clear rating
تقویم تصادفی

2.19 avg rating — 16 ratings
Rate this book
Clear rating
خاک زیر ناخن

2.60 avg rating — 5 ratings — published 2018
Rate this book
Clear rating
خواب خاک

0.00 avg rating — 0 ratings — published 2019
Rate this book
Clear rating

* Note: these are all the books on Goodreads for this author. To add more, click here.

خنده‌های هراس و ت...
Rate this book
Clear rating

 
سومین پلیس
Rate this book
Clear rating

 

بهاره’s Recent Updates

مجموعه آثار علي حاتمي، جلد اول by علی حاتمی
Rate this book
Clear rating
Katayoon
Katayoon is on page 110 of 134 of مروارید
مروارید by John Steinbeck
Rate this book
Clear rating
بهاره ارشدریاحی rated a book liked it
عجایب نامه by محمد بن محمود طوسی
Rate this book
Clear rating
Ehsan
Mahsa.Hosseini
Mahsa.Hosseini is on page 47 of 329 of زمین سوخته
بهاره ارشدریاحی rated a book really liked it
شاه سیاه‌پوشان by Houshang Golshiri
Rate this book
Clear rating
خنده‌های هراس و تنهایی by مسعود بربر
Rate this book
Clear rating
بهاره ارشدریاحی rated a book really liked it
صبحانه در تیفانی by Truman Capote
Rate this book
Clear rating
بهاره ارشدریاحی rated a book liked it
آسمان لندن زیاده می‌بارد by علی‌اکبر شیروانی
Rate this book
Clear rating
More of بهاره's books…
Quotes by بهاره ارشدریاحی  (?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)

“_ وقتی به چیزی با تمام وجودت اعتقاد داری دیگر احتیاجی نمی‌بینی دلیل بتراشی. فکر می‌کنی یک حرکت، یک جمله – با توجه به ایمانی که پشتش هست – برای اقناع طرف کافی است. اما وقتی به حرفی اعتقاد نداشته باشی آن وقت است که صغری و کبری می‌چینی، دست و پا می‌زنی تا شواهد پیدا کنی و حتی خونسرد باشی – بی‌طرف بمانی – و یک دفعه آخرش می‌فهمی – وحشتزده می‌فهمی – طرف که نه، خودت خودت را قانع کرده‌ای، حتی ایمان آورده‌ای. آن وقت است که باز ادامه می‌دهی. خوشحال می‌شوی از کشف تازه‌ات، از مسیری که باز کرده‌ای و قبلاً بسته بوده..
داستان (هر دو روی یک سکه) از مجموعه‌ی (نمازخانه‌ی کوچک من) – هوشنگ گلشیری”
بهاره ارشدریاحی

“نمی‌توانستم روی کلماتی که از دهان اشکان خارج می‌شدند، تمرکز کنم. کلمات با موسیقی کلام‌اش، مثل مه غلیظی در نزدیک دهان می‌ماندند. من به دهان نیمه بازش نگاه می‌کردم که چطور بعد از گفتن حرف [آ] در آخر بیت‌ها، باز می‌ماند و آرام آرام بسته می‌شد. لب‌هایش شکل کلمه‌ها می‌شدند و لبخند محوی بین نفس‌گرفتن‌هایش برای خواندن سطر بعدی می‌ماند روی چهره‌اش.. می‌توانستم حرکت قفسه‌ی سینه‌اش را با ریتم نفس‌ها، که موسیقی کلمات را می‌ساختند، دنبال کنم. ولی نمی‌فهمیدم چه می‌گوید. معنای جمله‌ها و شعرها و داستان‌ها از لابه‌لای دستانم، جاری می‌شد. قطره قطره فرو می‌ریخت و من درمی‌ماندم. در لحظه اسیر شده بودم؛ در تب. در آخرین نفس‌هایم. در جسمی که تحلیل رفته بود.. در موسیقی بی صدای حرکات لب‌ها و قفسه‌ی سینه‌ی اشکان که سنگین، بالا و پائین می‌رفت با حجم نفس‌ها، با وزن کلمات، با پلک‌هایی که از سنگینی مفاهیم خم می‌شدند و می‌افتادند. و مژه‌ها، که نرم، می‌ریختند روی نگاهی که به کاغذ می‌ماند..”
بهاره ارشدریاحی, لیتیوم کربنات

“انگار می‌خواهی با یک میل بافتنی، دو رنگ کاموای سیاه و سفید را به هم ببافی و نمی‌شود. پیچ می‌خورند؛ گره‌های کور. ناخن‌هات به بدن‌هاشان کشیده می‌شود و خون می‌پاشد بیرون؛ انگار دو رج - کاموای خونی.. شال گردن را کور می‌کنی و می‌اندازی در حوض سیمانی سه طبقه؛ که سه دایره است از بزرگ به کوچک، روی هم. میله‌ای عمودی از مرکزشان گذشته و انتهای میله که نازک‌تر شده‌است، مجسمه‌ی عریان فرشته‌ای هست که چنگ می‌نوازد و از دهان نیمه‌بازش آب می‌پاشد روی اولین دایره، که کوچکتر است. و آب سرریز می‌شود چکاچک، روی دایره‌های زیرین.. شال را درست می‌اندازی روی دهان نیمه‌باز فرشته‌ی عریان. انگار بی‌هوا قطره‌ای جوهر توی لیوان آب انداخته‌باشی، همه‌چیز داخل همه‌چیز می‌پیچد و پخش می‌شود و حل.
( از داستانِ " انگار دو رج کاموای خونی" مجموعه داستان" لیتیوم کربنات" - نوشته ی بهاره ارشدریاحی)”
بهاره ارشدریاحی, لیتیوم کربنات

“ستوان پرسید:چرا می دویدید؟
مرتضی گفت:واسه این که صدای پاهام پشت سرم بود..خوشم می آمد.سالها بود که اونطوری جلوی خودم راه نرفته بودم.تازه مگر چند قدم دویدم.شاید از مثلا میز شما تا اون پنجره.این که اسمش دویدن نیس...هس؟”
بیژن نجدی, یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

“آفتاب را دوست دارم
به خاطر پیراهن‌ات روی طناب رخت
باران را
اگر که می‌بارد
بر چتر آبی تو
و چون تو نماز می‌خوانی
من خداپرست شده‌ام”
بیژن نَجدی

“همه
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریز گاهی گردد.

ای عشق ای عشق
چهره آبیت پیدا نیست
***
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون

ای عشق ای عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
***
غبار تیره تسکینی
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائی
بر گریز حضور.
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
ای عشق ای عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست”
احمد شاملو / Ahmad Shamlou

“مرا
تو
بی سببی
نيستی.
به راستی
صلت کدام قصيده ای
ای غزل؟
ستاره باران جواب کدام سلامی
به آفتاب
از دريچه ی تاريک؟

کلام از نگاه تو شکل می بندد.
خوشا نظر بازيا که تو آغازمی کنی!”
احمد شاملو, ابراهیم در آتش

“ما برهنه شدیم و آغـاز کردیم. میانِ من و تو وقتی برهنه نیستیم همه‌چیز ساکن است. وقتی برهنه آغـاز می‌کنیم، بعداً می‌توانیم پوشاننده‌ترین پوشاکمان را بپوشیم و مطمئن باشیم که جریان برقرار است و همه‌چیز ادامه دارد. دیگران دو اشکال دارند. آن‌ها پوشیده آغـاز می‌کنند، سال‌ها پوشیده ادامه می‌دهند، و همین که برهنه می‌شوند همه‌چیز تمام می‌شود. یا این که برهنه آغـاز می‌کنند، امّا آغـازی میانشان روی نمی‌دهد. آن وقت هر کس لباس خودش را می‌پوشد و هر کدام به راه خود می‌روند”
بهمن فرسی

25 Ahmad Shamlu — 425 members — last activity Apr 22, 2015 03:08AM
what can i say?.. we mad about shamlu! (Ahmad Shamlu was a persian poet, writer, interpreter, and journalist. Born: December 12, 1925 Karaj, Iran. Di ...more
2374 بهترین کتابی که خواندم — 4530 members — last activity Dec 15, 2024 03:19PM
این گروه برای معرفی بهترین کتاب های خوانده شده توسط دوستان عزیزه تا به این ترتیب در لذتی که از مطالعه این کتابها بردیم با هم شریک بشیم
5085 داستان كوتاه — 3315 members — last activity Aug 31, 2023 01:49AM
گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more
34159 هزار و یک کتابی که قبل از مرگ باید خواند — 2534 members — last activity Dec 05, 2021 12:19PM
در این گروه کتابهایی معرفی میشود که قبل از مرگ باید خواند... و نظر همه را میتونیم در مورد کتابهایی که معرفی شده بخوانیم و کلی بحثهای داغ و جالب داشته ...more
24671 چاپ ممنوع / PROHIBITED TO PUBLISH — 729 members — last activity Oct 27, 2017 12:41AM
این گروه به کتاب ها و نوشته هایی اختصاص دارد که اجازه چاپ و انتشار ندارند و یا به علت محتوا فرصت انتشار نیافته اند اقتضای جان چو ای دل آگهی ست / هر که ...more
220 Goodreads Librarians Group — 264121 members — last activity 3 minutes ago
Goodreads Librarians are volunteers who help ensure the accuracy of information about books and authors in the Goodreads' catalog. The Goodreads Libra ...more
More of بهاره’s groups…



Comments (showing 1-1)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

Ezatollah Arshadriahi 20 faghat


back to top