پایه (عروض)
در اصطلاح عروض (ترازشناسی شعر) به هریک از میزانها یا افاعیل، پایه یا رُکن میگویند؛ مانند فَعولُن، مَفاعیلُن، فاعِلاتُن، مُستَفعِلُن، مَفاعِلَتُن.
پایهٔ عروضی، مجموعی از چند هجا (حداکثر ۴ و بهندرت ۵ هجا) است.
دو گونهٔ اصلیِ پایه عبارت است از:
- پایهٔ سالم: آن است که آنچنانکه در اصل وضع شدهاست همچنان باشد بی زیاد و کم؛ مانند مَفاعیلُن بحر هَزَج و فاعلاتن بحرِ رَمَل، که بدون افزودن یا کم کردن حرفی بهطور سالم بیاید.
- پایهٔ غیرسالم: پایهای که در آن تغییری واقع شود، از زیاده کردن چیزی بر آن یا کم کردن چیزی از آن؛ اما زیاده کردن چنان است که مثلاً در میانِ لام و نونِ «مفاعیلن»، الف بیفزایند و «مفاعیلان» بگویند. اما نقصان (کم کردن) چنان است که مثلاً نون و حرکتِ لام در پایهٔ سالم «مَفاعیلُن» را حذف کنند و «مَفاعیل» باقی بماند. به رکنِ غیرسالم «مُزاحَف» میگویند، و تغییری که در رکنی واقع شود، «زِحاف» نامیده میشود.
دستهبندی سنتی پایهها در شعر فارسی
[ویرایش]در علم عروض فارسی، اساس وزن بر سه حرفِ «ف» و «ع» و «ل» قرار دارد، و واژگان بر اساس هجایی که دارند، به سه دسته تقسیم میشوند به نامهای (۱) سبب، (۲) وَتَد، (۳) فاصله. این طبقهبندی افاعیل را مدار اوزان مینامند.
- سبب: که خود بر دو قسم است: (۱) سبب خفیف، (۲) سبب ثقیل؛:سبب مداری است که تمام واژگان دوحرفی بر آن استوار است.
- سبب خفیف: دارای ۱ حرف متحرک و ۱ حرف ساکن است؛ مانند کلمههای «بر» و «در»، یا «تن» و «من».
- سبب ثقیل: شامل تمام واژگان دوحرفی یا دوهجاییست؛ مانند کلمههای «همه» و «رمه».
- وَتَد: خود بر ۲ نوع است: (۱) وتدِ مقرون، (۲) وتدِ مفروق؛:وتد مقرون: واژهایست که از ۲ متحرک و ۱ ساکن تشکیل شدهاست؛ مانند کلمههای «اثر» و «خبر».
- وتد مفروق: دارای ۳ حرف است که حرف دوم و/یا سوم ساکن است؛ مانند کلمههای «خنده» و «رنده».
- فاصله: خود بر دو نوع است: (۱) فاصلهٔ صغری، (۲) فاصلهٔ کبری؛:فاصلهٔ صغری: دارای ۳ حرف متحرک و یک حرف ساکن است؛ مانند «اثرش» و «خبرش»، یا «ببرم» و «بزنم».
- فاصلهٔ کبری: دارای ۴ حرف متحرک و ۱ ساکن است؛ مانند «ببرمش» و «بزنمش».
دسته | زیردسته | نامهای معادل | توضیح | تقطیع | نمونه |
سبب | خفیف | تککوتاهه | یک حرف متحرک و یک حرف ساکن | ˘ | بر، در، گُل، جم |
ثقیل | دوبلنده spondee | شامل دو حرف متحرک | ¯ ¯ | همه، رمه، زمه | |
وتد | مقرون | وتد مجموع، بلندآخر iamb | به صورت متحرک + متحرک + ساکن شناخته میشود. یک هجای کوتاه و یک هجای بلند دارد. |
˘ ¯ | چمن و جسد |
مفروق | بلندآغاز trochee | دارای سه حرف است، که حرف دوم یا سوم ساکن است. | ¯ ˘ | نامه، جامه، دانه | |
فاصله | صغری | دوکوتاهآغاز anapaest | دارای سه حرف متحرک و یک حرف ساکن است. | ˘ ˘ ¯ | چه شدم، دل من، سر من |
کبری | چهارچهارمبلند quartus paeon | دارای چهار حرف متحرک و یک ساکن است. | ˘ ˘ ˘ ¯ | نَفَس من، بکُشمش |
عروضیان، نشانههایی را نیز برای هجاها در نظر گرفتهاند؛ مثلاً سبب خفیف که دارای ۱ حرف متحرک و ۱ ساکن است، شبیه عدد ۱۰، و برای سبب ثقیل که ۲ حرف متوالی دارد، شبیه عدد دو صفر قرار دادهاند. برای وتد مقرون نشانهای شبیه عدد ۱۰۰ و برای وتد مفروق (که متحرک + ساکن + متحرک است) علامتی شبیه عدد ۰۱۰ در نظر گرفتهاند. همچنین برای فاصلهٔ صغری (که ۳ متحرک + ۱ ساکن است) نشانهای شبیه عدد ۱۰۰۰، و برای فاصلهٔ کبری (۴ متحرک و ۱ ساکن) نشانهای شبیه عدد ۱۰۰۰۰ را وضع کردهاند.
با توجه به نشانههای انحصاری، پایهها (ارکان) یادشده عبارتند از:
- فعولن ۱۰۰۱۰
- فاعلن ۱۰۱۰۰
- مستفعلن ۱۰۱۰۱۰۰
- فاعلاتن ۱۰۱۰۰۱۰
- مُتَفاعِلُن ۱۰۰۰۱۰۰
- مفعولاتُ ۱۰۱۰۰۱۰
- مَفاعِلَتُن ۱۰۰۱۰۰۰
- مفاعیلن ۱۰۰۱۰۱۰
اجزای سازندهٔ ارکان:
- فعولن: وتد مجموع (فعو) + سبب خفیف (لنْ)
- فاعلن: سبب خفیف (فا) + وتد مجموع (علنْ)
- مفاعیلن: وتد مجموع (مفا) + دو سبب خفیف (عی و لنْ)
- فاعلاتن (معروف به «فاعلاتنِ مجموعی»): سبب خفیف (فا) + وتد مقرون (علا) + سبب خفیف (تنْ)
- فاعلاتن (معروف به «فاعلاتنِ مفروقی»): وتد مفروق (فاعِ) + دو سبب خفیف (لا و تنْ)
- مستفعلن (معروف به «مستفعلنِ مجموعی»): دو سبب خفیف (مسْ و تفْ) + وتد مجموع (علن)
- مستفعلن (معروف به «مستفعلنِ مفروقی»): سبب خفیف (مسْ) + وتد مفروق (تفعِ) + سبب خفیف (لن)
- مفاعلتن: وتد مجموع (مفا) + سبب ثقیل (علَ) + سبب خفیف (تنْ)
- مُتَفاعِلُن: سبب ثقیل (متَ) + سبب خفیف (فا) + وتد مجموع (علن)
- مَفعولاتُ: دو سبب خفیف (مفْ و عو) + وتد مفروق (لاتُ).
پایههای ترازشناسی شعر غربی
[ویرایش]¯ = هجای مؤکد/بلند ˘ = هجای غیرمؤکد/کوتاه
دوهجایی
[ویرایش]˘ ˘ | دوکوتاهه pyrrhus, dibrach |
˘ ¯ | بلندآخر iamb |
¯ ˘ | بلندآغاز trochee, choree |
¯ ¯ | دوبلنده spondee |
سههجایی
[ویرایش]˘ ˘ ˘ | سهکوتاهه tribrach |
¯ ˘ ˘ | دوکوتاهآخر dactyl |
˘ ¯ ˘ | دوسوکوتاه amphibrach |
˘ ˘ ¯ | دوکوتاهآغاز anapaest, antidactylus |
˘ ¯ ¯ | دوبلندآخر bacchius |
¯ ¯ ˘ | دوبلندآغاز antibacchius |
¯ ˘ ¯ | دوسوبلند cretic, amphimacer |
¯ ¯ ¯ | سهبلنده molossus |
چهارهجایی
[ویرایش]˘ ˘ ˘ ˘ | چهارکوتاهه tetrabrach, proceleusmatic |
¯ ˘ ˘ ˘ | چهاریکمبلند primus paeon |
˘ ¯ ˘ ˘ | چهاردومبلند secundus paeon |
˘ ˘ ¯ ˘ | چهارسومبلند tertius paeon |
˘ ˘ ˘ ¯ | چهارچهارمبلند quartus paeon |
¯ ¯ ˘ ˘ | چهاردوبلندآغاز major ionic, triple trochee |
˘ ˘ ¯ ¯ | چهاردوبلندآخر minor ionic, double iamb |
¯ ˘ ¯ ˘ | بلندآغاز دوگانه ditrochee |
˘ ¯ ˘ ¯ | بلندآخر دوگانه diiamb |
¯ ˘ ˘ ¯ | دومیانکوتاه choriamb |
˘ ¯ ¯ ˘ | دومیانبلند antispast |
˘ ¯ ¯ ¯ | چهاریکمکوتاه first epitrite |
¯ ˘ ¯ ¯ | چهاردومکوتاه second epitrite |
¯ ¯ ˘ ¯ | چهارسومکوتاه third epitrite |
¯ ¯ ¯ ˘ | چهارچهارمکوتاه fourth epitrite |
¯ ¯ ¯ ¯ | چهاربلنده dispondee |
منابع
[ویرایش]- لغتنامهٔ دهخدا: سرواژهٔ «رکن».
- Howatson, M.C. , ed. (1976). The Oxford Companion to Classical Literature. New York: Oxford University Press. ISBN 0-19-866121-5.