پرش به محتوا

برده‌داری مزدی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

برده‌داری مزدی اصطلاحی است که از آن، با تأکید بر شباهت بین خریدن و اجاره کردن یک انسان، برای تشبیه کار مزدی به برده‌داری استفاده می‌شود. این اصطلاح معمولاً به وضعیتی اشاره دارد که زندگی فرد به دستمزد یا حقوق بستگی کامل و ضروری دارد.[۱][۲]

اصطلاح «برده‌داری مزدی» برای انتقاد از بهره‌کشی از کار و قشربندی اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته‌است. بهره‌کشی در نبود قدرت چانه‌زنیِ برابر بین نیروی کار و سرمایه دیده می‌شود؛ خصوصاً زمانی که کارگران با دستمزد پایین و در شرایط کاری بدی کار می‌کنند.[۳] قشربندی را نیز می‌توان در نبود خودمدیریتی کارگران، انتخاب‌های کاریِ راضی‌کننده، و اوقات فراغت دید.[۴][۵][۶] نقد قشربندی اجتماعی دامنهٔ وسیع‌تری از انتخاب‌های کاری را دربر می‌گیرد که به دلیل فشارهای جامعهٔ سلسله‌مراتبی گرفته شده‌اند تا فرد به کارهایی نه‌چندان رضایت‌بخش بپردازد که او را زیر تهدید گرسنگی، فقر، بدنامی و خفت اجتماعی از «شخصیت نوعی» اش[۷] محروم می‌کند.[۸][۹][۴]

شباهت‌ها بین کار مزدی و برده‌داری تا سیسرون در روم باستان و رسالهٔ در باب وظیفه قدمت دارد.[۱۰] با ظهور انقلاب صنعتی، متفکرانی چون پیر-ژوزف پرودون و کارل مارکس به این شباهت بیشتر پرداختند.[۱۱][۱۲] در همین زمان لادایت‌ها بر انسان‌زدایی ناشی از ظهور ماشین‌ها تأکید داشتند. پیش از جنگ داخلی آمریکا، مدافعان برده‌داریِ سیاه‌پوستان در جنوب به ایدهٔ برده‌داری مزدی متوسل شدند تا شرایط بردگان خود را با کارگران در شمال مقایسه کنند.[۱۳][۱۴] ایالات متحدهٔ آمریکا پس از جنگ داخلی برده‌داری را لغو کرد، با این حال، فعالان اتحادیه‌های کارگری این استعاره را مفید و مناسب یافتند. در عصر طلایی آمریکا، به گفتهٔ لارنس گلیک‌من، «ارجاع‌ها [به برده‌داری مزدی] در مطبوعات کارگری فراوان بود و به سختی می‌شد یک سخنرانی از رهبری کارگری بدون این عبارت پیدا کرد.»[۱۵]

معرفی کار مزدی در بریتانیای قرن ۱۸ در ابتدا با مقاومت مواجه شد که به ظهور اصول سندیکالیسم انجامید.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹] برخی از سازمان‌های کارگری و فعالان کارگری از خودمدیریتی کارگران و تعاونی کارگری به عنوان آلترناتیوی برای کار مزدی سخن گفته‌اند.[۵][۱۸]

تاریخ

[ویرایش]
اما گلدمن برده‌داری مزدی را با این جملهٔ مشهور خود محکوم کرد که: «تنها تفاوت آن است که شما بردگانِ کرایه شده‌اید به جای بردگان [فروخته‌شده در] بلوک»[۲۰]

این دیدگاه که کار کردن برای مزد همانند بردگی است به جهان باستان بازمی‌گردد.[۲۱] در روم باستان، سیسرون نوشت که «هرکس نیروی کار خودش را برای پول بدهد خود را فروخته و خود را در مرتبه بردگان قرار داده‌است.»[۱۰]

در سال ۱۷۶۳، روزنامه‌نگار فرانسوی سیمون لینگه توصیفی مؤثر از بردگی مزدی نوشت:[۱۲]

برده برای صاحبش عزیز بود برای پولی که خرج او کرده بود … آن‌ها حداقل به‌اندازه‌ای که می‌شد در بازار فروختشان ارزش داشتند … ناممکن بودن زندگی با هر روش دیگری است که کارگرِ زمین را مجاب می‌کند تا از خاکی کشت کند که میوه‌هایش را هیچ‌گاه نخواهد خورد و بنا را که بناهایی را بسازد که هیچ‌گاه در آن‌ها نخواهد زیست … این نیاز است که آن‌ها را مجاب می‌کند تا به روی زانوهای خود بروند و از مرد غنی بخواهند که آن‌ها را غنی سازد … در واقعیت چه سودی سرکوب برده‌داری به ارمغان آورده‌است … او آزاد است، تو می‌گویی. وه! این بدسعادتی اوست … این مردان … بدترین و پرعتاب و خطاب‌ترین سرورها [را دارند]، که آن، نیاز است. … پس آن‌ها باید کسی را پیدا کنند که ایشان را کرایه کند، یا از گرسنگی بمیرند. آیا این آزاد بودن است؟

این نگاه که کار مزدی شباهت‌های قابل ملاحظه‌ای با برده‌داری سنتی دارد در اواخر قرن ۱۸ و ۱۹ توسط طرفداران برده‌داری سنتی، به خصوص در ایالت‌های جنوبی آمریکا، و مخالفان سرمایه‌داری، که مخالف برده‌داری سنتی نیز بودند، به پیش کشیده شد.[۹][۲۲] برخی از مدافعان برده‌داری که اکثراً در ایالات جنوبی آمریکا بودند استدلال می‌کردند که کارگران در ایالت‌های شمالی «آزاد اما به نام، بردگان مشقت بی‌پایان» هستند و بردگان آن‌ها زندگی بهتری دارند.[۲۳][۲۴] چندین تحقیق در دوران مدرن با بیان اینکه شرایط مادی بردگان در قرن ۱۹ام «بهتر از چیزی بوده‌است که برای کارگران شهری در آن زمان مهیا بوده» به این استدلال‌ها نیرو می‌بخشند.[۲۵][۲۶] در همین دوران بود که هنری دیوید ثورو نوشت: «سخت است که یک سرپرست جنوبی داشته باشی؛ و سخت‌تر است که یک آقابالاسر شمالی داشته باشی؛ اما بدتر از همه آن است که خودت برده‌دار خودت باشی.»[۲۷]

برخی از اعضای جنبش الغای برده‌داری در آمریکا این قیاس را بی‌مورد خواندند.[۲۸] آن‌ها معتقد بودند که کارگران مزدی «نه مورد ستم‌اند و نه سرکوب‌شده».[۲۹] آبراهام لینکن و جمهوری‌خواهان استدلال می‌کردند که شرایط کارگران مزدی با شرایط بردگان تفاوت دارد چون این فرصت را دارند که در آینده برای خود کار کنند و به خوداشتغالی برسند.[۳۰] فردریک داگلاس، عضو جنبش ضد برده‌داری و بردهٔ پیشین، در ابتدا زمانی که یک شغل پیدا کرد اعلام نمود «اکنون من سرور خودم هستم».[۳۱] اما بعدها او به نتیجه‌ای برعکس رسید: «تجربه نشان می‌دهد که شاید یک برده‌داری مزدها وجود داشته باشد که تنها کمی در نتایج‌اش از برده‌داری سنتی کم‌تر غیرمنصفانه و خردکننده‌است، و این برده‌داری مزدها نیز باید همراه آن دیگری از بین برود».[۳۲][۳۳] داگلاس همچنین راجع به شرایطی که از قدرت چانه‌زنی نابرابر بین طبقه سرمایه‌دار و طبقه کارگر در بازار قهری پول پدید می‌آید سخن گفت: «برای کلاه‌برداری از کارگران جنوب هیچ وسیله‌ای بهتر و مؤثرتر از این نبود که برای پرداخت دستمزد آن‌ها پول را با حکم به مغازه‌داران جایگزین کنند. خوبیِ نمایش صداقت را دارد، در حالی که کارگران را بی‌دفاع در اختیار زمین‌دار و مغازه‌دار قرار می‌دهد».[۳۴]

کارگران مزدی سیاه‌پوست آمریکایی در حال کار در مزرعه پنبه، اوایل قرن بیستم

خوداشتغالی با ناپدید شدن تدریجی سنت صنعت‌گری در اواخر قرن ۱۹ام رواج خود را از دست داد.[۵] در ۱۸۶۹، نیویورک تایمز سیستم کار مزدی را به این شکل توصیف کرد: «یک سیستم برده‌داری به همان اندازه مطلق، اگرنه همان قدر تحقیرآمیز، که سیستم اخیراً رایج در جنوب بود».[۳۰] ادوارد تامپسون اشاره می‌کند که برای کارگران بریتانیایی در اواخر قرن ۱۸ام و اوایل قرن ۱۹ام «فاصلهٔ موقعیت بین یک «خدمتگذار»، کارگر مزدی استخدام‌شده که در معرض دستورها و تأدیب سرور خود بود، و یک صنعت‌گر، که می‌توانست به میل خود «بیاید و برود»، به اندازه‌ای زیاد بود که مردان آدم بکشند اما به خود اجازه ندهند از طرفی به طرف دیگر بروند. و در نظام ارزشی جامعه کسانی که در برابر تحقیر مقاومت می‌کردند کار درستی می‌کردند».[۱۶] یک «عضو اتحادیه سازندگان» در دهه ۱۸۳۰ معتقد بود که اتحادیه‌های کارگری «نه‌تنها برای کار کمتر و دستمزد بیشتر اعتصاب خواهند کرد، بلکه در نهایت دستمزد را ملغی کرده و سرور خود خواهند شد و برای یکدیگر کار خواهند کرد. نیروی کار و سرمایه دیگر از هم جدا نخواهند بود بلکه در دستان مردان و زنان کارگر به طوری جداناشدنی به هم پیوند خواهند خورد».[۱۷]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. "wage slave". merriam-webster.com. Retrieved 4 March 2013.
  2. "wage slave". dictionary.com. Retrieved 4 March 2013.
  3. (Sandel 1996، ص. 184)
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ "Conversation with Noam Chomsky". Globetrotter.berkeley.edu. p. 2. Archived from the original on 19 September 2019. Retrieved 28 June 2010.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ (Hallgrimsdottir و Benoit 2007).
  6. "The Bolsheviks and Workers Control, 1917–1921: The State and Counter-revolution". Spunk Library. Retrieved 4 March 2013.
  7. (Avineri 1968، ص. 142)
  8. (Fitzhugh 1857).
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ (George 1981، "Chapter 15").
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Cicero, Marcus Tullius (1 January 1913) [First written in October–November 44 BC]. "Liber I" [Book I]. In Henderson, Jeffrey (ed.). De Officiis [On Duties]. Loeb Classical Library [LCL030]. Vol. XXI. Translated by Miller, Walter (Digital ed.). Cambridge, MA: Harvard University Press. pp. 152–153 (XLII). doi:10.4159/DLCL.marcus_tullius_cicero-de_officiis.1913. ISBN 978-0-674-99033-3. OCLC 902696620. OL 7693830M. Archived from the original on 6 April 2018. XLII. Now in regard to trades and other means of livelihood, which ones are to be considered becoming to a gentleman and which ones are vulgar, we have been taught, in general, as follows. First, those means of livelihood are rejected as undesirable which incur people’s ill-will, as those of tax-gatherers and usurers. Unbecoming to a gentleman, too, and vulgar are the means of livelihood of all hired workmen whom we pay for mere manual labour, not for artistic skill; for in their case the very wage they receive is a pledge of their slavery. Vulgar we must consider those also who buy from wholesale merchants to retail immediately; for they would get no profits without a great deal of downright lying; and verily, there is no action that is meaner than misrepresentation. And all mechanics are engaged in vulgar trades; for no workshop can have anything liberal about it. Least respectable of all are those trades which cater for sensual pleasures[.]
  11. (Proudhon 1890).
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ (Marx 1969، Chapter VII).
  13. (Foner 1995، ص. xix).
  14. (Jensen 2002).
  15. Lawrence B. Glickman (1999). A Living Wage: American Workers and the Making of Consumer Society. Cornell U.P. p. 19. ISBN 978-0-8014-8614-2.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ (Thompson 1966، ص. 599).
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ (Thompson 1966، ص. 912).
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ (Ostergaard 1997، ص. 133).
  19. (Lazonick 1990، ص. 37).
  20. (Goldman 2003، ص. 283). "The only difference is that you are hired slaves instead of block slaves"
  21. The International Standard Bible Encyclopedia. Geoffrey W. Bromiley. Wm. B. Eerdmans Publishing, 1995. ISBN 0-8028-3784-0. p. 543.
  22. (Marx 1990، ص. ?).
  23. "The Hireling and the Slave – Antislavery Literature Project". Archived from the original on 8 August 2012. Retrieved 25 January 2009.
  24. Wage Slavery, PBS.
  25. (Margo و Steckel 1982).
  26. (Fogel 1994، ص. 391).
  27. (Thoreau 2004، ص. 49).
  28. (Foner 1998، ص. 66).
  29. (Weininger 2002، ص. 95).
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ (Sandel 1996، صص. 181–84).
  31. (Douglass 1994، ص. 95)
  32. (Douglass 2000، صص. 676)
  33. (Douglass 1886، صص. 12–13)
  34. (Douglass 1886، صص. 16)

منابع

[ویرایش]