Jump to ratings and reviews
Rate this book

Red

Rate this book
Under the watchful gaze of his young assistant and the threatening presence of a new generation of artists, Mark Rothko takes on his greatest challenge yet: to create a definitive work for an extraordinary setting.

A moving and compelling account of one of the greatest artists of the twentieth century, Mark Rothko, whose struggle to accept his growing riches and praise became his ultimate undoing.

67 pages, Paperback

First published May 1, 2010

Loading interface...
Loading interface...

About the author

John Logan

135 books82 followers
Logan was a successful playwright in Chicago for many years before turning to screenwriting. His first play, Never the Sinner, tells the story of the infamous Leopold and Loeb case. Subsequent plays include Hauptmann, about the Lindbergh baby kidnapping, and Riverview, a musical melodrama set at Chicago's famed amusement park.

His play Red, about artist Mark Rothko, was produced by the Donmar Warehouse, London in December 2009, and on Broadway, where it received six Tony Awards in mid-June, 2010, the most of any play, including best play, best direction of a play for Michael Grandage and best featured actor in a play for Eddie Redmayne. Redmayne and Alfred Molina had originated their roles in London and brought them to New York for a limited run ending in late June.

Logan wrote Any Given Sunday and the television movie RKO 281, before gaining an Academy Award nomination for co-writing the Best Picture-winner, Gladiator in 2000. He gained another nomination for writing 2004's The Aviator, starring Leonardo DiCaprio and directed by Martin Scorsese.

Other notable films written by Logan include Star Trek: Nemesis, The Time Machine, The Last Samurai, and the Tim Burton-directed musical, Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street, for which he received a Golden Globe Award.

Logan's most recent feature films include Rango, an animated feature starring Johnny Depp and directed by Gore Verbinski, the film adaptation of Shakespeare's Coriolanus directed by and starring Ralph Fiennes, and the film adaptation of The Invention of Hugo Cabret directed by Martin Scorsese. Logan co-wrote the scripts to the James Bond films, Skyfall and Spectre.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
1,448 (44%)
4 stars
1,183 (36%)
3 stars
473 (14%)
2 stars
133 (4%)
1 star
48 (1%)
Displaying 1 - 30 of 265 reviews
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews543 followers
July 15, 2021
Red, John Logan

Red is a play by American writer John Logan about artist Mark Rothko. Mark Rothko is in his New York studio in 1958/59, having been commissioned to paint a group of murals for the expensive and exclusive Four Seasons restaurant.

He gives orders to his assistant, Ken, as Ken mixes the paints, makes the frames, and primes the canvases. Ken, however, eventually brashly questions Rothko's theories of art and his acceding to work on such a commercial project. For his part, Rothko dislikes the rise of pop art.

تاریخ نخستین خوانش

عنوان: قرمز؛ نویسنده جان لوگن (لوگان)؛ مترجم: مهرنوش فطرت؛ تهران، افراز، 1392؛ در 94ص؛ شابک 9789642438167؛ موضوع نمایشنامه های نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده 21م

عنوان: قرمز؛ نویسنده جان لوگن (لوگان)؛ مترجم: فهیمه زاهدی؛ تهران، نیلوفر، 1393؛ در 87ص؛ شابک 9789644485732؛

عنوان: قرمز و دو نمایشنامه‌ی دیگر؛ نویسنده: جان لوگان؛ مترجمها: آراز بارسقیان و معین محب‌علیان؛ تهران: انتشارات یکشنبه، ‏‫1396؛ در 116ص؛ شابک 9786009820351؛ چاپ دوم 1398؛ در 118ص؛

نمایش‌نامه‌ ی «قرمز (سرخ)» نوشته ی «جان لوگان»، فیلم‌نامه‌ نویس و نمایش‌نامه‌ نویس «آمریکایی»، که نخستین بار در روز هشتم ماه دسامبر سای2009میلادی، به کارگردانی «مایکل گرندیچ» در «لندن» به اجرا درآمد؛ شخصیت اصلی نمایش‌نامه «مارک روتکو» نقاش سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی هست؛ در اجرای اصلی، نقش او را «آلفرد مولینا» بازی کرد، و «ادی ردمین» در نقش «کِن»، دستیار جوان نقاش، ظاهر شد؛

نقل از متن: «دوست من، در زندگی فقط از یک چیز می‌ترسم. . . روزی سیاه قرمز را خواهد بلعید.»؛ پایان نقل

چکیده: سالهای 1958میلادی 1959میلادی است؛ «مارک روتکو» در آتلیه ی خود در «نیویورک»، مشغول کار روی یک مجموعه نقاشی دیواری‌ هستند، که از رستوران گران‌قیمت «فورسیزنز» در «منهتن»، آن کار را سفارش گرفته‌؛ دستیارش، «کن»، رنگ‌ها را ترکیب می‌کند، قاب‌ها را می‌سازد، و بوم را آماده می‌کند؛ «کن»، در همان حال که مشغول اجرای دستورهای «روتکو» است، او را برای پذیرفتن آن سفارش سرزنش می‌کند، و دیدگاه او درباره ی هنر را، زیر پرسش می‌برد؛ «روتکو» از هنر «پاپ (همگانی)» بیزار است؛ «روتکو» پروژه را متوقف می‌کند، و تصمیم می‌گیرد پول رستوران را پس بدهد؛ او به «کن» می‌گوید، رستوران «فورسیزنز» جای مناسبی برای دیدن نقاشی‌های او نیست

نمایش «قرمز» همان الگوی کهنِ استاد و شاگرد است، و داستان «روتکوی» نابغه و پیر، و دستیار جوانش «کن» و در چهار پرده نگاشته شده است؛ «روتکو» پیشنهاد وسوسه انگیز «جانسون» را پذیرفته، و برای ادامه ی کار خویش، دستیاری برای خود برگزیده؛ «روتکوی» بد خو، در همان آغاز کار، به دستارش «کن» می­فهماند، که او تنها دستیار است، و با توجه به روش زندگی، و دلبستگیهای «کِن»، «روتکو» امیدی به نقاش شدنش ندارد؛ به باور «روتکو»، «کِن» فردی نادان است، که از نقاشان تنها «جکسون پولاک» را می­شناسد؛ او باور دارد، کسی که «زایش تراژدی» را نخوانده باشد، نمیتواند هنرمند شود؛ یک هنرمند بایستی شعر، موسیقی، تئاتر و «فروید» بداند؛ «روتکو» برای ادامه، و پایان دادن به پروژه ی خویش، به دستیاری نیاز دارد؛ «کِن» نیز نقاش جوانی از نسل پس از «روتکو» است؛ «روتکو» از بزرگان «اکسپرسیونیزم انتراعی» و «کِن» از هواخواهانِ «پاپ آرت (پاپ = هنر همگانی)» است؛ «روتکو» در اوج پختگی و نامداری، و «کِن» در آغاز راه خویش هست؛ «قرمز» داستانِ آشنایی، درگیری، و تاثیر این دو، بر همدیگر است؛ «روتکو» در نخستین برخوردش با «کِن»، تصور رمانتیک خوانشگر از هنرمند را، به چالش می­گیرد؛ «کِن» باید ساعت نه صبح، سر کار بیاید، و تا ساعت پنج عصر کار، همانند یک کارمند بانک کار کند

قرمز و دو نمایش‌نامه دیگر در سال 1396خورشیدی با ترجمهٔ جنابان «آراز بارسقیان» و «معین محب‌علیان» توسط انتشارات «یکشنبه»؛ و با عنوان «قرمز» در سال392خورشیدی با ترجمه ی سرکار خانم «مهرنوش فطرت» از سوی نشر «افراز» به فارسی منتشر شده‌ است؛ سرکار خانم «فهمیه زاهدی» نیز، برگردان دیگری از این نمایش را، در سال 1393خورشیدی تهیه، و انتشارات «نیلوفر» آن را منتشر کرده است؛ در کشور ما نیز نمایش «قرمز»، به کارگردانی جناب «علی روان‌بد» از روز دوم ماه آذر، تا روز نخست ماه دی سال 1398خورشیدی، در گالری «پلتفرم» روی صحنه رفت؛ بازیگران این نمایش «پوریا جلال‌وندی» و «ابوالفضل سلحشور» بودند

تاریخ بهنگان رسانی 23/04/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Bill Kerwin.
Author 2 books83.6k followers
August 4, 2021

Red, a short play by John Logan, is based on an incident in the life of abstract painter Mark Rothko. His 1958 commission to complete a series of paintings—each in shades of red, brown and black) for Manhattan’s Four Seasons restaurant—and his subsequent “honoring” of that commission—occupy the forefront of the action, but the dialogue between the two characters (Rothko and his assistant) ranges wide, as the prickly painter, reluctantly adopting the role of the mentor, holds forth on a variety of topics from the technique of painting to the struggle between the death principle (“black”) and the life principle (“red”) that is at the heart of artistic expression.

The character Logan draws of Rothko—his fierce independence, his anti-commercialism--is compelling throughout, although it does helps to know a little about the painter beforehand (his lifelong rivalry with Jackson Pollock, his contempt for Warhol, his eventual suicide come immediately to mind). And Rothko’s assistant Ken—a young painter who prepares the canvases—makes sure the old man’s diatribes don’t become monologues: he gives as good as he gets. (Oh, how I wish I could have seen Alfred Molina and Eddie Redmayne in the original production!)

The play isn’t without defects. The color symbolism (black = death, red = life) is simplistic, and the ending is too formulaic, too pat. But the issues the play raises—about art, life, the responsibility to oneself and one’s audience) are real and relevant, and Logan handles them well.

I like the central conceit of the staging too: the fourth wall—the open space through which the audience views the action--is the wall which holds the painting on which Rothko is currently working. As a consequence, Rothko and his assistant Ken are continually examining and appraising the evolving work of art, which—to all appearances—is the audience itself.
We exist—all of us, for all time—in a state of perpetual dissonance . . . We long for the raw truth of emotion but can only endure it with the cold lie of reason . . . We seek to capture the ephemeral, the miraculous, and put it onto canvas, stopping time but, like an etymologist pinning a butterfly, it dies when we try . . . We’re foolish that way, we human beings . . . we try to make the red black . . . . But still we go on, clinging to that tiny bit of hope—that red—that makes the rest endurable . . .
Profile Image for مهسا.
247 reviews26 followers
November 1, 2017
یه دو پرسوناژیِ تروتمیز راجع به هنر و هنرمند و نقاشی
روایت جریانِ مدرنی که توسط جریانی مدرن‌تر کنارگذاشته می‌شه و سلیقه‌ی عوام و هنرمندا هم به این کنارگذاشته‌شدن کمک می‌کنه
نقاشِ مسنّی که معتقده :"فرزند باید پدر رو بفرسته بره،بهش احترام بذاره اما بکشتش." و با همین عقیده و به کمک نقاش‌های همدوره‌ی خودش،کوبیسم رو نابودکرده و بازارِ سوررئالسیم رو داغ کرده. اما الان خودش طاقت دیدن تصاحب جایگاهِ اکسپرسیونیسم آبستره توسط پاپ آرت رو نداره و با تندی بهش واکنش نشون می‌ده
نمی‌شه گفت یه نمایشنامه‌ی تخصصی راجع به هنر و نقاشی یا همچین چیزیه،می‌شه با کمترین درک از نقاشی،خوندنش و ازش لذت برد(درمورد خودم همینطور بود)

نمایشش رو دوماه پیش دیدم؛بازیِ نور و موسیقی روی صحنه،ذوقِ هنریِ نداش��ه‌م رو بسیار تحریک کرد : ) و جالب اینجا بود که خوندنِ نمایش هم به اندازه‌ی دیدنش،به وجدم آورد(در مورد نور و دکور به‌خصوص)



بریده:

"یه زندگی وقتی عالیه که بتونش توش تعادل ایجاد کنی. ابدی بودنِ زندگی، روی نقطه‌ی اتکا وایسادنشه. ولی تراژدی ما اینجاست که هیچ‌وقت نمی‌تونیم به اون تعادله برسیم.
ما وجود داریم؛ هممون برای همیشه تو یه موقعیتِ همیشگیِ ناهماهنگ
ما مشتاقانه منتظر احساساتِ حقیقی خالص هستیم ولی فقط می‌تونیم اونو با دروغِ آرامشبخشِ دلایل،تحمل کنیم
دنبال به دست‌آوردن ابدیت تو یه لحظه‌ی کوتاه هستیم...معجزه‌‌آسا و اونو بیاریمش روی بوم...زمان رو نگه داریم؛ عین یه حشره‌شناس که یه پروانه رو برای تحقیق با یه سوزن نگه‌داشته، وقتی بیشتر تلاش می‌کنه،پروانه می‌میره!
خودمون رو اینطوری گول می‌زنیم. ما... ما انسان‌ها سعی می‌کنیم "قرمزِ سیاه" درست کنیم
...
هر چیز باارزشی تموم‌ می‌شه. ما امروز تو یه فرایند تغییرناپذیریم: خلق،نبوغ،خاتمه
Profile Image for Ardavan Bayat.
336 reviews55 followers
July 2, 2021
فکر نمی‌کردم اینقدر جذاب باشه، خیلی عالی بود، قطعا دوباره سراغش میرم... گرچه درباره‌ی هنر و فلسفه‌ی هنر بود ولی جدا از مسائل اجتماعی روز هم نبود.
حتما نیاز نیست که دانشجوی فلسفه‌ی هنر باشی تا این نمایشنامه رو بخونی و ازش لذت ببری.

نسخه‌ی شنیداری با صدای محسن نامجو (پادکست‌واره‌ی در قرنطینه‌ی 3)
از کانال تلگرام میتونید بشنوید:
https://t.me/MohsenNamjooFan/986
https://t.me/MohsenNamjooFan/987


بریده‌ای از کتاب (از ترجمه‌ی آراز بارسقیان):
هیچی برای تو کافی و خوب نیست! نه! حتا آدمایی که کارتو می‌خرن! موزه‌ها که یه مشت مقبره‌ی بزرگن، گالری‌ها هم زیردست یه مشت آدم عوضیه و کلکسیونرها هم هیچی نیستن جز یه مشت آدم تازه‌به‌دوران‌رسیده. خب بگو کی برای داشتن کار هنری تو لیاقتش رو داره؟! اصلا کسی هست؟! یا شاید سوال اصلی این باشه: کسی پیدا میشه که حتا لیاقت تماشای کارای تو رو داشته باشه؟ ممکنه هیچ آدمی ارزش نگاه کردن به کارای تو رو نداشته باشه؟ همینه، درسته؟ ما همگی «به تعادل رسیدیم ولی هنوز هم طلب داریم»
می‌گی تمام عمرت رو صرف پیدا کردن «انسان» واقعی کردی، آدمایی که بتونن به کارات با شفقت نگاه کنن. اما تو درون خودت دیگه اعتقاد نداری که همچین آدماییی وجود دارن... به خاطر همین ایمانت رو از دست دادی... پس امیدت رو از دست دادی... پس سیاه قرمز رو می‌بلعه.
دوست من گمون نمی‌کنم دیگه بتونی یه انسان واقعی رو تشخیص بدی ولو اینکه جلوت وایستاده باشه.
Profile Image for Fatima.
186 reviews372 followers
May 4, 2017
نمایشنامه ی خیلی خاصی بود هم از این جهت که فضای کارگاه نقاشی روتکو رو یه چیزی شبیه کارگاه نقاشی استاد خودم تصور میکردم و هم از این نظر که اولین بار بود یک نمایشنامه با ��وهره ی هنر و نقاشی رو میخوندم . روتکو و کن دو شخصیت اصلی این نمایشنامه گاهی باهم کل کل های پر معنی ای در مورد نقاشی های روتکو میکنند و غرور و وراجی های سوزنده ی روتکو و خشمش در مورد اینکه هیچ آدمی وجود نداره تا نقاشی هایش و احساس آنها رو درک کنه گاهی منو یاد استاد خودم و یا حتی خودم که شاگردش هستم و سعی میکنم با او وارد بحث های اینچنینی نشم میندازد . دنیای هنر و نقاشی جدای از رنگی و احساسی و پر از سبک و عشق بودنش گاهی خیلی غمگین هم میتونه باشه . از این نظر که آدم های هنر پسند هم شاید نتونن حس یک نقاش و نقاشی خاصش رو اونقدر که خالقش میفهمه و لمسش کرده درک کنن و این یک نفرین ابدی برای تمام ما نقاش ها و هنر دوست هاست ...
Profile Image for Mohajerino.
129 reviews38 followers
October 18, 2020
حتما نباید هنرمند باشی نقاش باشی تا بری سراغ این نمایشنامه
من ،کسی که تا حالا سراغ هنر نرفتم ودور بودم ولی این نمایشنامه منو به هیجان آوورده
حتی اسم تمام نقاش‌هایی که اسم آوورده رو یادداشت کردم تا سری بهشون بزنم
Profile Image for Dream.M.
827 reviews296 followers
May 12, 2021
اصلا حوصله نوشتن ریویوو ندارم .
کاش میشد اینجا ریویوو صوتی گذاشت T_T
Profile Image for Hesam.
156 reviews57 followers
July 13, 2021
"قرمز" جان لوگان در عین سادگی درخشان است. اگر بخواهم صادق باشم سادگیش بیشتر از درخشانی اش توی چشم می آید، اما اگر بخواهم رُک باشم فکر نکنم به اندازه شهرتش ارزش داشته باشد.
Profile Image for محمدقائم خانی.
259 reviews81 followers
September 15, 2021
.


در اولین مواجهه‌های روتکو با کن، استاد از پرده نقاشی که روبه‌رویشان هست می‌پرسد. شاگرد می‌گوید: «قرمز!»
استاد نقاشی برمی‌آشوبد که در نقاشی ما چیزی به نام «قرمز» نداریم؛ سرخ داریم، آتشین داریم، ارغوانی، شاتوتی، زرشکی، شرابی، گل‌بهی، جگری، مرجانی، آجری یا هر چیز دیگه‌ای داریم. گفتن «قرمز» نشانه نشناختن رنگ است، مثل مردم عامی.
کن باز حرف‌هایی غیرفنی و عوامانه می‌زند؛ قرمز مثل طلوع خورشید!
استاد برمی‌آشوبد. چه طور دستیارِ یک نقاشِ بزرگ می‌تواند چنین حرف‌هایی بزند؟
اما کن دارد از ذاتی غیر قابل انکار حرف می‌زند. از آن چیزی که «همه» درک می‌کنند. دقیقاً همین‌جاست که بخش ابتدایی داستان با نیمه‌ی انتهایی، گرهی دراماتیک می‌خورد. وقتی پای سرمایه‌داری و جنبش‌های اعتراضی به میان می‌آید، وقتی از چین و شوروی و آلمانِ نازی سخن گفته می‌شود، چیزی بیرون از روند دراماتیک قصه وارد آن نشده است، دارد از جنبش‌های بزرگ غرب حرف می‌زند علیه سرمایه‌داری، که سعی می‌کردند نمیانده «همه» باشند، چیزی که از ذات برآمده باشد.
به همین دلیل، مهم‌ترین اتفاق نمایش، همان اخراج دستیار است. استاد می‌خواهد او را از افتادن به دامی که خودش گرفتارش شده، نجات بدهد. برای این که اسیر سرمایه‌داری نشوی، قبل از هنر، باید زندگی‌ات را نجات بدهی. باید «جایی میان همه» زندگی کنی تا چیزهای ذاتیِ «همه‌فهم»، خودشان را در هنرت نشان بدهند.

این سخن، جان‌مایه حرف #تولستوی در کتاب #هنر_چیست؟ است.




گویا می‌گه: «هنر برای اینه که حقیقت فاسدمون نکنه.»

تو زندگی فقط از یه چیز می‌ترسم دوست من... یه روز سیاهی سرخی رو می‌بلعه.


Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,131 followers
March 24, 2020
شخصیت کِن در کنار روتکو، بیش‌تر از این‌که بخشی از نمایش باشه، صدای ذهنی هنرمندیه که به انتهای خودش رسیده و حالا می‌خواد خودش رو واکاوی کنه. نیرویی که هنرمند رو در لحظه وادار می‌کنه به نقد خود. آن‌چه که پیش سر گذاشته و آن‌چه که پیش‌رو داره.
با صدای محسن نامجو شنیدمش و لذتی مضاعف بردم

Profile Image for Amir.
222 reviews81 followers
November 6, 2015
داستان توی کارگاه روتکو اتفاق میفته. با دو شخصیت: روتکوی پنجاه و خرده ای ساله و شاگرد جوانش کن. روتکو باشگاهی رو اجاره کرده که سفارش رستوران چهارفصلِ برج سیگرم رو انجام بده. این سفارش که بزرگترین قراردادیه که تا اون موقع با یه نقاش مدرن داده میشد روتکو رو به چالش میکشونه. روتکو درنهایت کارهارو که تموم میکنه از تحویل دادن پشیمون میشه و کارها رو با شرایط خاصی که قبول کردنش حدود یک دهه طول میکشه به گالری تیت لندن می‌سپره.

کاش هنوز فرصت بود و میگفتم برین اون تابلوی روتکو رو تویاون گالری موزه ی هنرهای معاصر ببینین. حیف. علاقه ی من به روتکو ازون گالری کم نور شروع شد. عصر جمعه‌ای بعد دیدن قسمت هشتم«قدرت هنر» بی‌بی‌سی داشتم میچرخیدم توی اینترنت که اتفاقی این نمایشنامه رو پیدا کردم. با ترجمه آراز بارسقیان. چیز شگفت انگیز این نمایش نقل و قولهاییه که جاهای دیگه هم از روتکو شنیده بودم. اگه به روتکو علاقه دارین برای شناختنش و بهتر دونستن یکی از عجیبترین وقایع هنری تاریخ این نمایشنامه رو بخونین.
Profile Image for Cloudy.
72 reviews49 followers
September 20, 2020
| روتکو: ... ما ملت لبخندهای رضایتیم، زندگی در قلمرو خودکامگی «خوب». حالتون چطوره؟ خوبم. روزتون چطور گذشت؟ خوب. چطوری؟ خوبم. نقاشی‌ها چطور بودن؟ خوب. شام می‌خوری؟ خوبه... خب، بذار بهت بگم که هیچ چیز خوب نیست!
حالت چطوره؟!... روزت چطور گذشت؟!...
چطوری؟ متعارض. دگرگون. آشفته. بیمار. نابود. من خوب نیستم. ما خوب نیستیم. هر چیزی هستیم جز خوب. |

حدود پنج صبح می‌خوندمش که خوابم برد ولی طوری بود که باعث شد از هشت صبح بیدار شم و توی نت بچرخم و نقاشی ببینم. سوای اینکه نمایشنامه رو خیلی دوست داشتم و مسئله‌ی سرمایه‌داری و هنر و هنرمند و چه و چه، راجع به روتکو بودنش هم برام جالب بود. چرا تا حالا نخونده بودمش؟
Profile Image for Ramin Azodi.
125 reviews
March 24, 2020
دم آقای نامجوی عزیز گرم و سرش خوش باد که در این ایام قرنطینه با خوندن این نمایشنامه دریچه‌های جدیدی به روم باز کرد.
این رو هم بگم که نمایشنامه به نوعی برخوردِ دو تفکر سنتی (پدرسالار) و مدرن (فرزندسالار) در حوزهٔ نقاشیه ولی اگر نیک بنگرید دیالوگ‌ها نه تنها در کل هنر بلکه در همه جوانب زندگی صادقه.
دیگه بیشتر از این گفتن نداره. برید و بشنوفید یا بخوانید.
Profile Image for Banafsheh.
175 reviews182 followers
July 31, 2018
بسیار نمایشنامه جذابی هست
شاید بشه گفت موضوعش فلسفه هنره
ولی خیلی از مسائل روانشناسی رو هم شامل میشه
داستان در آتلیه نقاشی به نام روتکو میگذره. جایی که روتکو مشغول کار روی پروژه جدیدش هست که نقاشی برای دیوار های یک رستورانه. برای این کار نیاز به دستیاری داره که این دستیار یک نقاش جوان تازه کار هست که زندگی براش قرمزه درست برعکس روتکو که زندگی رو سیاه میبینه.
شاید تعداد زیاد اسامی نقاشها و سبکهای مختلف نقاشی برای کسی مثل من که چیزی از نقاشی نمیدونه کمی گیج کننده بود ولی به هیچ وجه باعث نشد خط داستان رو گم کنم و حتی باعث شد تحقیق کنم و با چندتا نقاش و چند سبک نقاشی آشنا هم بشم.
بحثهایی که بین نقاش با سابقه و دستیارش بوجود میاد در طول داستان من رو یاد بحثهای کالیگولا و هلیکون مینداخت یه جاهایی😊
بسیار بسیار خوندنی بود و بسیار بسیار لذت بردم از خوندنش. لذت خوندنش برام شبیه لذت خوندن کالیگولا بود با اينکه کلا ازش متفاوته. البته رفت جزو لیست دوباره خوانی. حس میکنم هنوز درست توی جونم نشسته باشه😉
Profile Image for Mehrsa.
122 reviews16 followers
September 24, 2021
فضاسازی نمایشنامه فوق‌العاده بود، طوری‌که هرلحظه خودمو وسط صحنه حس می‌کردم. وسط سفیدی و برف، وسط رنگ‌ها، وسط قرمزهای پخش شده تو دلِ نمایش.
این‌که نمایش درباره روتکو و شاگردش، و تجاری‌سازی هنر بود، حرفی توش نیست؛ اما فقط درباره تجاری‌سازی هنر میشه حرف زد؟ یا امکان تعمیم هست؟
چند درصد ما آدما، توی این دنیایی که داریم زندگی می‌کنیم، غرقِ تجارت با روح و روانمون شدیم؟
چند درصدمون از این تجارت آگاهیم و حاضر به پذیرشش هستیم؟
پذیرش عنصر اصلی تو داستانه. تا قبول نکنی، اتفاقی نمیوفته، صرفا خودتو گول می‌زنی!
اول قبول کن! بعد برو جلو!
Profile Image for Miriam.
258 reviews207 followers
November 4, 2014
I had the opportunity of witnessing Red as a play acted out, and it was bloody spectacular!!! The acting was perfect and there was nothing I could find wrong about anything!

So I think it's safe to say that Red by John Logan is one of the most fascinating plays I've come across. It doesn't reach up to the standards of Shakespeare; rather the play creates its own standards to be judged with, because it's just that compelling.

A note to other people, this play is actually based on a real person: Mark Rothko, who was one of the most famous American abstract painters. Amazing, isn't it? That some of these events may have actually happened!

Red documents the progress of the relationship between two men and their realization that to achieve true artistry, an artist must first rid himself of visions of fame and fortune. The play is about Mark Rothko who hires Ken as an assistant to help him in completing the murals Rothko was commissioned to finish for the restaurant, The Four Seasons.

Featuring Mark Rothko as an opinionated, self-centred dedicated artist while portraying Ken as a youthful, aspiring painter, the play is placing a direct contrast between these two characters. Already, the tension is building up before Ken starts to inquire about Rothko’s decision to paint for a restaurant, earning fame and fortune. Ken also goes so far as to imply that that decision itself does not make Rothko a ‘true artist’.

Already there's this strain on the relationship between these two characters and they start lashing out at each other. Ken implying that Rothko's ideas were outdated. Rothko, by insinuating that Ken had it all easy from the start.

“When I was your age, art was a lonely thing: no galleries, no collecting, no critics, no money. We didn't have mentors. We didn't have parents. We were alone. But it was a great time, because we had nothing to lose and a vision to gain.”

The concepts and themes discussed within the play were very interesting to learn about, some of which include: art (obviously!), psychological trauma, self-expression, tragedy, self-awareness, ego, the relationship between the master and the protege and lastly, fame and fortune vs. true artistry. John Logan explained each one of the concepts carefully to me through the play and it was so subtle that I didn't even realize I was being slightly educated.

Very impressive, *claps*

Profile Image for Abolfazl.
91 reviews48 followers
April 8, 2020
با صدای نامجو در پادکست سوم در قرنطینه که هر شب بیرون میده گوش کردم. هر چند زیاد اهل کتاب صوتی نیستم ولی اینقدر خوب اجرا کرده که کلی لذت بردم. خود نمایشنامه هم عالی است. فایل های نامجو رو پیشنهاد میدم گوش کنید.
Profile Image for محمد فرد.
Author 5 books69 followers
September 9, 2019
بار اول این نمایشنامه رو توی دوران سربازی مطالعه کردم
اون موقع حتی نمی‌دونستم که روتکو واقعا یه نقاش بوده.
بار دوم هم به خاطر یه اشتباه مطالعه‌اش کردم. به سراغ کتابخونه‌ام رفته بودم و برای انتخاب کتاب چندتا کتاب رو تا نصفه بیرون کشیدم. اسم این کار«قرمز» جذبم کرد. یادم نبود قبلا خوندمش و این شد که برای بار دوم دستم رسید.
به هر حال با وجود اینکه می‌دونستم قبلا خوندمش ولی برای بار دوم هم مطالعه‌اش کردم.
غافلگیر شدم.
نمی‌دونستم خوندن یه کتاب برای بار دوم می‌تونه واقعا لذت‌بخش باشه.

خلاصه بگم که روتکو سفارش گرون‌ترین نقاشی تابلو برای یه رستوران خیلی خیلی مجلل رو می‌گیره. قراره نه‌تا نقاشی برای این رستوران بکشه و بعدا مشخص می‌شه که قصدش فقط آزار طبقه ی بورژوازی بوده و می‌خواسته با تابلوهاش که ترکیب رنگ قرمز با باقی رنگ‌ها بوده و البته یه ته‌مایه سیاه هم توشون دمیده، اونا رو اذیت کنه. اشتهاشون رو کور کنه و ساعتی که کلی پول دادن تا توی اون رستوران غذا بخورن رو براشون تبدیل به یه جهنم واقعی کنه.
ولی خب یه اتفاقایی میفته و این سرنوشت تغییر می کنه.

نمایشنامه اشارات زیبایی به این ماجرا و شرگذشت خود روتکو داره. و لذت‌بخشه حتی اگه نمایشنامه‌خون نباشید.

Profile Image for Elly Tarahimofrad.
96 reviews154 followers
May 13, 2020
این نمایشنامه رو با صدای محسن نامجو گوش دادم. به قدری دیالوگ‌های دو کاراکتر اصلی یعنی مارک روتکو و کِن، خوب بود و ترجمه روان و گیرایی داشت که خوانش نامجو رو چند برابر جذاب‌تر می‌کرد. گویی که نمایشنامه کاغذی رو خودم دست گرفته باشم و خونده باشم. یه نمایشنامه تأثیرگذار با بازی بی‌نظیر رنگ‌ها و نقاشی‌ها.
داستان حول برخورد یک نقاش آمریکایی ۵۰ ساله ( مارک روتکو ) و دستیار جدیدش ( کن ۲۰ ساله ) سپری می‌شه. سوال‌هایی که دستیار جوان از نقاش می‌پرسه و کارها و نظراتش رو به چالش می‌کشه.
Profile Image for Mohammadreza.
184 reviews36 followers
March 26, 2020
تو این فضا دوست دارم روتکو باشم؛ هرچند امل و دگم تلقی بشم تا اینکه به استقبال دوران پاپ برم و سلیقه روز رو بپذیرم. به نظرم روتکو حق داره واسته و کوتاه نیاد.
ممنون از محسن نامجو که با انتخاب عالی و صداپیشگی بی نظیرش این روزها رو برامون زیبا میکنه.
Profile Image for Farin.
21 reviews4 followers
April 1, 2020
برای من نقاش و عاشق نامجو و رنگ قرمز چه ترکیبی دلنشین تر از این.
شنیدن این نمایشنامه فوق‌العاده در مورد روتکوی نابغه با صدا و نمایشنامه خوانی بی‌نظیر نامجو با آنهمه دیالوگ‌های عالی ، آنهم وقتی به طور اتفاقی پشت تابلوی نقاشی نیمه کاره‌ام با تم رنگ قرمز بودم لذت‌بخش‌ترین اتفاق ایام قرنطینه بود.
Profile Image for Hadi.
129 reviews113 followers
July 8, 2020
دعوتتون میکنم به شنیدن این نمایشنامه زیبا با صدای " محسن نامجو " تو پادکستای در قرنطینه‌اش.
Profile Image for John Pappas.
411 reviews31 followers
August 28, 2011
Logan's play, winner of six Tony awards including Best Play, is no less than a dramatic discourse on the meaning of meaning. Certainly by having one of the characters in this two character play be the Abstract Expressionist Mark Rothko, the play is largely about the meaning of art, integrity, commerce and audience and who has the power to determine the meaning or role of each. But it is also about how individuals make meaning in their lives and how individuals and civilizations progress and change. Logan's tight structure and acerbic, but moving, dialogue pushes both characters to confront their fears or irrelevance and meaninglessness as each struggles to discover his place in the shifting cultural and political world of the late 1950s. Every artist should read or see this play.
Profile Image for Haman.
270 reviews63 followers
October 20, 2017
راتکو معتقد است تراژدی بشر در اینجاست که هیچگاه بین عقل و احساس نمی‌تواند تعادل برقرار کند و از منظر او رنگ قرمز تکه کوچک امیدی است که همواره به آن می‌چسبیم. و در ادامه به جکسن پولاک اشاره می‌کند چون همه چیز برایش غیر قابل تحمل شده به بهانه رانندگی و تصادف خودش را کشته است. بنابراین راتکو به کن می‌گوید: اجازه بده چیزی در مورد قهرمانت بهت به گم، اون مرد واقعن با تراژدیش روبه رو شد. در مواجهه با اون شجاع بود، تا اون جا که می تونست اون رو تحمل کرد، بعد سعی کرد از زندگی کنار بکشه، اما چطور تونست؟ اون جکسن پولاک بود.

Profile Image for Brad.
Author 3 books1,831 followers
September 13, 2022
Tell me Good Woman & Good Man, are we supposed to hate the mad artists who do things we don't understand? Are we supposed to scoff at their arrogance and their clear stupidity? Or are we supposed to worship them blindly? To look at their work, and even if we don't have a clue what they are doing, should we say "Yes! This is genius," even if it is genius we don't understand?

I don't know. I can't tell you.

Mark Rothko may or may not have had something to say about this, but under the creative fictionality of John Logan, Rothko had something definite to say, and that was that we -- all of us who are not initiated, and even some who are -- are unworthy of his greatness.

That may be.

But maybe we should hate Rothko. After all, he painted colours in geometric shapes. Surely our two-year-olds can do the same?! But no. No we shouldn't hate Rothko. And no ... our two-year-olds can't. We should celebrate Rothko because no two-year-old could do what he did. Watch the light. See what it does. Watch the darkness and shadows, see how they play with the light, see what they do to his shapes and his colours and his Red. Wonder what it means. Be angry at his arrogance, but consider it, wrestle with it, embrace it, make love to it, make hate to it, and see the greatness we are lucky enough to touch, even if it is through the extra filter of a playwright and only with our eyes and ears but not our fingers.

There is no shame in that.
Profile Image for Astiazh.
171 reviews37 followers
September 3, 2021
اول بگم چقدر حیف شد که ترجمه ی جناب بارسقیان رو نداشتم و مجبور شدم ترجمه ی دیگه ای بخونم.
چند سالی میشه به هنر رو آوردم و متوجه شدم برای خوب شدن حالم نقاشی و موسیقی بهتر از چیزای دیگه بلدن کار خودشون انجام بدن .
گاهی فکر میکنم فلسفه ی هنر واقعا چیه؟
و این کتاب تا حدی کمک میکنه که بهتر درکش کنی و بهش توجه بیشتری داشته باشی.
******بخشی از کتاب که من رو عاشق خودش کرد.

روتکو: و زندگی تمام و کمال روی این تکیه‌گاه تا ابد به تعادل میرسه و تراژدی اینجاست که ما هیچوقت نمیتونیم به این تعادل برسیم.
ما وجود داریم،هممون،همیشه.در وضعیتی از ناهماهنگی مدام.ما دنبال حقیقت محض هستیم که فقط کنار دروغ بی‌شرمانه عقل میتونیم تحملش کنیم.
میخواهیم موقتا و به طرزی معجزه‌آسا بهش دست پیدا کنیم و روی بوم بیاریمش.میخواهیم زمان رو متوقف کنیم اما مثل حشره‌شناسی که پروانه‌ها رو سنجاق میکنه وقتی داریم این کارو میکنیم اون میمیره!
ما چنین احمق‌هایی هستیم.ما آدم‌ها قرمز رو سیاه میکنیم.
به تاریخ 1400/06/12
Profile Image for Jill.
378 reviews181 followers
October 1, 2018
An interesting portrayal of the artist, Mark Rothko. I wish I'd seen Red onstage.
Profile Image for SMehdi Razavi.
137 reviews1 follower
April 2, 2020
صدای محسن نامجوی عزیز حال و هوایی به این نمایشنامه داد که قطعا وقتی خودت میخونی اینقد بهت نمیچسبه
مرسی نامجوی عزیز
Profile Image for Mojtaba Asghari.
76 reviews16 followers
June 9, 2022
خوب میخوای بگی قرمز قرمزه؟
مثل هنر برای هنره؟
خیلی خوب میتونستی بیانیه بنویسی نه نمایشنامه
بعد دقیقا تو درون همین نمایشنامت اومدی روتکو رو به همین دلیل بیانیه نویسی پای تابلو به نقد کشیدی
مسخره نیست؟!
تا کی میخواییم احمقانه فکر کنیم؟
هنر مینیمالیسم؟
هنر پاپ آرت
کوبوندن پیکاسو؟
بسه دیگه
این حرف ها بوی ابت��ال میده
یعنی یه ذره جربزه داشته باشید از بعد سوم خودتون از جهانی که خودتون میفهمیدش تو هنر هاتون بیارید
تا کی میخوایید این عادت بورژوایی تخریب افراد قدیمی رو ادامه بدید
از بعد جنگ جهانی دوم چه چیز جالبی جز دنیای مصرف گرایی و سرمایه داری به دنیا تزریق کردید
همه دنیا رو به گه کشیدید حالا پیکاسو رو که هر روز دارید تو اخبارتون میرینین رو آوردید به مارک روتکو؟
که چی؟
مارک روتکو برای یه رستوران تابلوهایی کشید که نزاره غذای خوش از گلوی توی سرمایه دار پایین بره؟
معلومه میخوایین باز به هنرمند ها خط و خطوط بدید که چی بیایید دست از پیام دادن تو هنر بر دارید
اما طنز ماجرا اینه که دقیقا خود شما از همین روش برای انتقال این پیام دارید استفاده میکنید!
جواب درد عذاب وجدان امثال شما این نیست که با یه بیانیه به اصطلاح نمایشنامه بیایید دنیای سیاهی که الان توش هستیم رو ماسمالی کنید
آره این سیاه هست که داره هر روز قرمز رو تو خودش حل میکنه
چه توی حان لوگان و امثال تو تو دنیای سرمایه داری بخوابید فقط اونو همون قرمز ببینید چه نه!
Displaying 1 - 30 of 265 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.