در کتاب نیلوفر و مرداب، تیچ نات هان، در متن آن حکمتی که «رنج و گنج» یا «گِلوگُل»، را لازم و ملزوم یکدیگر میداند، راههایی را برای دمساز شدن با رنج بدون مقهورشدن بهوسیلۀ آن معرفی میکند.
تیچ نات هان در این کتاب، با شفافیت و احساس طربی که اکنون دیگر مهر و امضای اوست، در مقام آموزگاری که هنر شادکامی را آموزش میدهد، به ما کمک میکند تا شگفتیهایی را که هم در درون و هم در اطراف ماست بازشناسیم و از آنها اثر پذیریم، همان شگفتیهایی را که در گذر ایام آنها را بدیهی انگاشته و نسبت به آنها بیتوجه شدهایم. در همین مسیر، او با ما از درنگکردن، تنفسِ ذهنآگاهانه و تمرکز عمیق سخن میگوید و از این میگوید که چگونه این اعمال میتوانند نیروی ذهنآگاهی را در بطن زندگی هرروزی خلق یا بیدار کنند.
به مدد ذهنآگاهی و نیروی حاصل از آن، میتوانیم درد و رنج را در بربگیریم و آن را آرام سازیم؛ و میتوانیم، همچون نیلوفری که در مرداب بشکفد، بیدرنگ حدی از آزادی و نیز ذهن و و ضمیر شفافتر را برای خود به ارمغان بیاوریم.
Thích Nhất Hạnh was a Vietnamese Buddhist monk, teacher, author, poet and peace activist who then lived in southwest France where he was in exile for many years. Born Nguyễn Xuân Bảo, Thích Nhất Hạnh joined a Zen (Vietnamese: Thiền) monastery at the age of 16, and studied Buddhism as a novitiate. Upon his ordination as a monk in 1949, he assumed the Dharma name Thích Nhất Hạnh. Thích is an honorary family name used by all Vietnamese monks and nuns, meaning that they are part of the Shakya (Shakyamuni Buddha) clan. He was often considered the most influential living figure in the lineage of Lâm Tế (Vietnamese Rinzai) Thiền, and perhaps also in Zen Buddhism as a whole.
Such a short book, but it took me forever to read because there is so much to think about. I'm still trying to wrap my mind around everything I learned. I don't feel like writing a huge review for this one, but it was a life-changing read for me. There is a lot of insight in these pages--and a lot of genuine, practical advice for calming yourself down and finding general peace with life. I really enjoyed it.
بعضی وقتا تو اوج غم احساس سبکی و شادی می کنیم یا همزمان که خیلی بهمون خوش میگذره، یه غصه بی دلیل تو دلمون ظاهر میشه. ماجرای این احساسات دوگانه چیه؟ اکثرمون دوقطبی هم نیستیم! خب مشکل از ما نیست، داستان رابطه تنگاتگ لذت و رنجه. رنج و لذت موضوعاتی هستن که بودا خیلی خوب بهشون پرداخته و فهمیدنشونو کلید بشر برای سعادت و شادکامی میدونه. بودا میگه لذت منشا رنجه و درعین حال اعتقاد داره میشه رنج رو با تمرکز و خوداگاهی به لذت تبدیل کرد. این کتاب ما رو به آغوش کشیدن رنج ها توصیه میکنه و تمرینهای عملی خوداگاهی یا ذن برای تبدیل غم ها به شادی ارائه میده. کتاب پر از تکرار بدیهیات ابتدایی از زبان بودا و تحلیل سطحیشونه. برای تورق بد نیست ولی برای مطالعه عمیق بودیسم لطفا فریفته شهرت و امتیاز بالای گودریدزش نشید.
کتاب نیلوفر ومرداب، تمرکز اصلیش برای کنار اومدن با غم (suffering ) رو ، روی ذهنآگاهی و حضور در لحظه میذاره. کتاب فقط در حوزهی خوداگاه وارد میشه و شما رو دعوت به حضور در لحظهی حال، گام برداشتن آگاهانه و به خصوص تنفس آگاهانه میکنه. نظر شخصی من اینه که کنار اومدن با رنج زندگی نیاز به بررسی ناخوداگاه و ریشهای و پذیرش زخمها داره. فکر میکنم اگر کسی از این مرحله عبور کرده باشه بتونه از تمرینات این کتاب بهتر استفاده کنه. حضور در لحظه و تنفس آگاهانه واقعا میتونن شفا بخش باشند. کتاب گاهی تکراری و گاهی سطحی میشه و جملات تاکیدی داره که من کلا با تکرار اینتیپ جملات راحت نیستم. جز اینها حضور اگاهانه و تنفس عمیق اگاهانه رو تمرین میکنم. در پایان این نکتهاش هم قشنگ بود که شاد بودن به تنهایی عملا ممکن نیست. ما باید کنار عزیزانمون حضور آگاهانه داشته باشیم و حتی اگه لازمه اینو بهشون بگیم: «من به خاطر تو اینجا هستم»
✔️ درسهای خیلی مهمی داره . از جمله اینکه در اوج درد و رنج هم میشه شاد بود و شادی خلق کرد 👍 باید رنج رو پذیرفت و باهاش کنار اومد نه اینکه فکر و ذهنمون بشه درد و رنجهامون و از زندگی و لذات زندگی باز بمونیم .
✔️ برخلاف خیلی از کتابهای مشابه ش راهکارهاش برام تکراری و تخیلی نبودن و فکر میکنم کارا هستن ✔️
✔️ رنج کشیدن نیاز به مهارت داره 👌 خیلی نکته و جای بحث داره .
✔️ نیمه اول کتاب خیلی برام جذاب تره بود و اون قسمت تنفس آگاهانه و تمرین هاش زیاد جذبم نکرد ... یکی از دلایل کسر نمره از کتاب 🤭 و مثل کتابهای هم رده گاهی جملات تکراری داره .
📖 بریده ای از کتاب : از شگفتی های زندگی بدن ماست. بدن ما در شگفت انگیزی مانند گل است در زندگی شگفتیهای بسیار زیادی در درون و اطراف ما وجود دارند، اما قادر نیستیم با آنها در ارتباط باشیم، چرا که همواره عجله داریم. اغلب اوقات در حال جست وجوی چیزی هستیم، شاید دنبال کمی شادی میگردیم؛ از این رو، فرصت دیدن همه رخدادهای اطرافمان را از دست میدهیم. همچون زامبی ها گام برمی داریم، باسرهای خمیده به گوشی های همراه خود خیره می شویم، و خود را در افکار زائد غرق میکنیم. ما از «گام برداشتن خود لذت نمی بریم.
📖 بریده ای دیگه از کتاب : زندگی هر کس دشواری ها و رنج های عظیم خودش را دارد. با این همه، اگر عمر را در مقایسه خود با دیگران و اندیشه اینکه چمن زمین همسایه ما چقدر سبزتر است به باد ندهیم، به عبارتی دقیق، اگر زمان و نیروی خود را با پرتاب کردن دومین تیر به سمت خودمان هدر ندهیم، می توانیم بسیار ماهرانه تر آن را هدایت کنیم .
🗯 با پیج من فکر کنم آشنایی دارید که با کتابها و نشرها شوخی ندارم در نقد کتاب و امتیاز دادن 😎 اما واقعا چرا اینقدر #بیدگل کار درسته!؟؟ مطلب خوب - ترجمه خوب - طرح جلد خووب - فونت خوب و ... هیچی کم نداره انصافا 👌
پ.ن : یکی از بهترین کتابهایی شد که امسال و البته امروز (انقدر خوب بود که در طول روز خوندمش 👌 و خستم نکرد و کلی هایلات ازش برداشتم) . و این نکته رو بگم هنوز مطلب برای نوشتن بود اما طولانی و خسته کننده میشد 🙏
جان گرین یک جمله ای توی کتاب «خطای ستارگان بخت ما» داره که میگه: - Pain demands to be felt. یا - درد همینه، باید با تمام وجود حسش کنی. (خطای ستارگان بخت ما- نشر پیدایش) و من بندهی این جملهم.
چون حقیقت محض درد همینه. تو میتونی ازش قایم بشی، میتونی بندازیش ته کمد لباسات یا ته کشو یا زیر تخت مخفیش کنی ولی در اعماق تو میدونی که اون اونجاست. در اعماق ذهنت و قلبت تو میدونی که یک داستان حل نشده، یک پازل گیجکننده هنوز هست ومنتظر که تو بری سراغش. به قول این کتاب «رنج و شادی از هم جدا نیستند» و با قایم شدن از درد و رنج تو فقط شادیهای بیشتری رو از خودت دور میکنی.
رنج حل نشده مثل یه گوشت اضافه میمونه. شاید ندونی چرا به وجود اومده، شاید ندونی مقصر اصلی کی بوده که باعث شده همچین اتفاقی بیوفته، شاید ندونی چطور باید درمانش کرد یا روند بهبودی چقدر طول میکشه ولی یه چیزی که میدونی اینکه این گوشت اضافه نباید اینجا باشه و باید از بین بره و با نادیده گرفتنش هیچ اتفاقی نمیوفته و فقط حال خودت بدتر میشه.
نیلوفر و مرداب رو خیلی اتفاقی انتخاب و شروع به خوندنش کردم. یه کتاب کم حجم که همون طور که روش نوشته درباره هنر دگرگون کردن رنج هاست. . من خودم معمولا آدمی نیستم که از کتابی خوشم بیاد که بگه قوی باش شجاع باش تو میتونی همه چیز رو شکست بدی تو بهترینی! . من همیشه با کتابهایی ارتباط برقرار می کنم که بگن تو قرار نیست همیشه شجاع باشی و از پس همه چیز بر بیای. این حق توعه که بعضی جاها کم بیاری، خسته شی. رنج های زندگی افسردت کنه حتی، چون تو یه انسانی… . این کتاب هم کاملا با رویکرد اینکه رنج بخشی از زندگی هستش و قرار نیست هیچ کس زندگی بدون رنجی داشته باشه پیش میره. . بخش اول کتاب رو خیلی بیشتر از بخش دوم دوست داشتم. بخش دوم بیشتر طوری بود که انگار نویسنده فقط میخواست کتاب رو ادامه بده تا ناشر قبولش کنه! و همینطور اون وسط یه سری راهکارهایی که داده بود از نظرم خیلی ارزش نداشت. . در نهایت با تمامی این تفاسیر کتاب رو دوست داشتم و به عنوان یک کتاب کم حجم که درباره رنج زندگی هستش پیشنهادش می کنم.♥️
Thich Nhat Hanh has a very simple writing style, so it makes one feel as though the concepts he conveys are simple too. In some ways, they are. To paraphrase: Be present, now, with your in breath and your out breath. Bring your attention to this moment, and acknowledge what you feel. If you suffer, recognize it. Listen to your own suffering as deeply as you can. Whatever the nature of your suffering it, by knowing it and embracing it, you can transform it into greater compassion. Is someone you love suffering? Be present for them, and immediately ease their suffering by offering your presence and compassion.
This slim little volume could be read in an hour or two, but ought very much not to be. Instead, it is best consumed in smallish pieces over a longer time, the better to fully absorb the practices and try them out and see what speaks to you most effectively. In particular, the end section of the book, called Practices for Happiness, can be overwhelming if read all at once. Each of these practices, sets of mantras, or philosophies could spawn a book of its own.
I hope, for myself, to read this book many times and absorb more of it into my own mindfulness practices each time.
علی رغم تبلیغات گسترده، معرفی جذاب ناشر و نویسنده، طرح زیبای جلد، محتوا چنگی به دل نمیزند. اولین چیزی که تو ذوق میزنه، تکرار جملاته. یادمه تو راهنمایی انشا که میخواستیم تحویل بدیم، سعی میکردیم خط های بیشتری رو پر کنیم.خب بعضی وقتا هم دیگه چیز جدیدی به ذهنمون نمیرسید. همون جمله های قبلی رو، با جابه جا کردن اجزای جمله و بیان به شکل دیگه، خط های بعدی رو پر میکردیم! این کتاب هم دقیقا همون احوال رو یاد من آورد! نمیگم کلا وقت تلف کردن بود خوندنش. بالاخره سه چارتا جمله خوب هم داشت. دلیل انتخاب این کتاب: بعد از مدت طولانی روانپزشک عوض کردن بالاخره با یکی آشنا شدم که روش کارش کاملا متفاوته. علامت درمانی نمیکنه. مثلا بهش میگم اضطراب دارم برنمیداره دارو ضد اضطراب بنویسه. از نظرش من هیچ مشکلی ندارم. بهم گفت به جرئت بهت میگم که این دغدغه ها و نگرانی هایی که الآن درگیرشی هیچ وقت تموم نمیشن. تو باید تکنیک کنار اومدن یاد بگیری. یکی از اون تکنیک ها اول اینه که ذهن آگاهی داشته باشی. آروم و با تمرکز به خودت، بشینی فکر کنی چیاس که باعث این کلاف دلهره شده ان در حال حاضر؟ بعد که تک تک رشته ها رو کشیدی بیرون میفهمی که چندان هم در لحظه بحران زده نیستی. اونایی که مربوط به آینده ان رو بذار برای همون آینده که پیش اومدن. و بعدش میرسیم به تن آگاهی. تمرکز میکنیم رو تک تک اعضای بدن. با تنفس عمیق. این میشه زندگی در لحظه. میشه درکنار هم قرار گرفتن جسم و بدن... من قبلا اصلا زیربار این حرفا نمیرفتم. مسخره می دونستم. اما الآن آرامش میگیرم. البته ذکر کنم که با قصه ها و باورهای بودایی این کتاب اصلا کنار نیومدم. تنها با همین چند نکته درمورد خودآگاهی کنار اومدم و باعث شد بیشتر به این مسئله بپردازم.
من همچنان امیدوارم کتاب های خودشناسی، یا توسعه ی فردی مطلب تازه ای برای گفتن داشته باشن یا حقیقتا کمک کنن. اما متأسّفانه برای من اینطور نبوده و فلسفه رو بهترین راه برای برون رفت از کلافگی ها میدونم.
به سختی تمومش کردم اوایلش به امید این میخوندم که شاید یه چیز خاص و متفاوت توی کتاب باشه اما هیچی !!همون تکراری های کتاب هایی که در این سبک خودآگاهی و خودیاری هستند هیچ چیز خاص و متفاوتی نداشت!در لحظه باش رها کن و از این قبیل تکرار ها….به نظرم خوندن این کتابها برای کسانی که در ایران هستند اصلا فایده یی نداره چطوری یه فرد ایرانی میتونه در لحظه باشه با اینهمه رنج؟تمریناتشم دوست نداشتم تمریناتی که در کتاب های اشو هست خیلی سطح بالاتری از این داره!در کل کاش نمیخوندم
چند نکته مهم این کتاب رو از انرژیپندارهای زرد و الفاظ سطحی بسیار دور کرده و اتفاقا تمرینات و الگوهایی که تکرار کرده رو کارساز میکنه: توجه علمی به آموزه های بودا از بعد روانشناسی به طوریکه مرتبا بر توجه به احساسات، هیجانات و وضعیت بدن توصیه کرده.
توجه بر تقویت خودآگاه و انجام کارهای سادهای مثل راه رفتن و نفس کشیدن، در این ضمیر با بهره از تمارین ذهنآگاهی. (مثلا بگوییم: من در این لحظه راه میروم و میدانم که در حال رفتن هستم)
تاکید بر نماندن در وضعیت رنجآور و لزوم رها کردن خاطرات و حمل نکردن آسیب ها و توجه فراوان به ذهن و بدن خود و تلاش برای سلامت نگه داشتن آنها.
. گاهي كتابي كه بيشتر از هر چيز ديگري نياز داري، در دستانت قرار ميگيرد و تو با شوق و اميد شروع به خواندنش ميكني. كتاب " نيلوفرو مرداب" اثر تيچ نات هان راهب و مبارز صلح طلب ويتنامي است كه آموزه هايش قابل تعميم به تمام انسان ها فارغ از هر نژاد وفرهنگي است. . هنر دگرگون كردن رنج ها كه با مثال رشد نيلوفر ها روي مرداب گل آلود و بد بو آغاز مي شود، ما را به پذيرش رنج ها و عدم انكارشان دعوت ميكند. بر خلاف برخي از كتاب هاي مثبت انديشي در اينجا توهم دنياي شاد و زيبا وجود ندارد و به رنج و دردي كه در كنار شادي و همراه آن در زندگي همه وجود دارد، اشاره شده است. در عوض نويسنده ما را به درست رنج كشيدن دعوت ميكند و اينكه تا با رنج ها به درستي مواجه نشويم و رنج هاي بيهوده را از خود دور نكنيم، شادي از ما خواهدگريخت. درست رنج كشيدن هم نياز به مهارت دارد! يكي از مهمترين مواردي كه در اين اثر بر روي آن تاكيد شده است، ذهن آگاهي و دوري از غرق شدن در گذشته و روياي آينده است. تمركز بر لحظه اكنون و استفاده از انرژي آن تاثيرات فوق العاده اي در حس و حال ما و كيفيت زندگي مان دارد. توجه به همان دم و بازدم ساده و ديدن هزاران شادي كه در هر لحظه از زندگي داريم از موارد ساده و در عين حال موثري است كه در اين كتاب اشاره شده است من مطالعه اين كتاب ١٤٠ صفحه اي را به همه ي دوستان توصيه ميكنم و معتقد هستم كه در شرايط فعلي ميتواند كمك فراواني به كيفيت زندگي ما و حتي توقف چرخه انتقال رنج به سايرين، نمايد. . #نيلوفر_و_مرداب #هنر_دگرگون_کردن_رنج_ها #تيچ_نات_هان #نشر_بيدگل #علي_امير_آبادي #روانشناسی #رنج_بوديسم #no_mud_no_lotus #معرفي_كتاب #مطالعه_کنیم
#نيلوفر_و_مرداب . اين كتاب جزو اون دستهای بود که در درستترین زمان ممکن اومد سراغم. وقتی سه ماه هیچ کتابی نخونده بودم، شروع کردم به آروم آروم خوندنش و مطالبش خیلی شبیه به آموختههام تو کلاس #پرانایاما بود. همین باعث شد حس بهتری بهش پیدا کنم. . کتاب رو یه راهب #بودایی نوشته و از رنج گفته که رکن اصلی بشریته و خاک آدم رو با اون سرشتند. رنجی که انسان در لحظه لحظهی زندگیش تجربه میکنه و اینکه چطور میشه این رنج رو دگرگون کرد. اما نه به این معنی که اصلا رنجی نکشیم، بلکه با لمس اون به واقع، شادی رو درک کنیم. این کار ممکن نخواهد بود جز با زیستن در لحظهی اکنون. واسطهی ما با این لحظه تنها بدن فیزیکیمون هست و #تنفس ، دم و بازدم که عامل حیات و پیونددهندهی ما به لحظهی حال هستند. تکنیکهای تنفسی از هزاران سال پیش تاکنون روشی بودند برای التیام رنجها ، درک لحظهی حال و زیستن واقعی زندگی. . وقتی من از این کتاب استوری میگذاشتم خیلی از دوستان نظرشون بر این بود که کتاب سرشار از تکرار مکررات ه. اما من میخوام نگنهای رو بهتون یادآور شم که خودم هفتهی پیش توی کلاس پرانایام یاد گرفتم. اولا به این کتاب به شکل کتابی صرفا برای خوانش نگاه نکنید، چون رمان و داستان نیست. اگر قصد دارید برید سراغش با دید عملگرایانهتری انتخابش کنید تا براتون کاربردی باشه. زمانیکه با این دید به سراغ تکنیکها میرید با اجرای هر تکنیک شما قدری رشد کردید و دیگه اون آدم سابق( چند دقیقه پیش) نیستید. همونجور که ما دربارهی هر آسانا میگیم؛ با انجام هر حركت فيزيكى يوگا ما به آدم جديدى تبديل ميشيم، همينه وقتى يك حركت رو براى بار هزارم انجام ميدى بهت حس تازگى بار اول رو ميده، چون با هربار انجام اون تو به آدم جديدى تبديل ميشى. پس تلاش کنید زمانی برید سراغش که بتونید از مواهب نکاتی که درش ذکر میکنه بهره ببرید.
نویسنده سعی داشت توی کتاب روش مواجه شدن با رنج و مشکلات و از طریق آموزه های بودایی یاد ما بده. توی کتاب اولی میاد توضیح میده که رنج و شادی ماهیتی هستند که مدام در تغییر و این ۲ لازم و ملزوم یک دیگرند یعنی حتما باید رنج باشه تا شادی معنی پیدا کنه و بالعکس. بعد از بودا چند تا داستان تعریف میکنه که معنی هر ۲ این هارو بهتر توضیح بده و قسمت دوم کتاب سعی کرده تمرین های بودا و یه سری راه حل ارائه بده که کم تر رنج بکشیم یا بهتر بگم رنجمون رو مدیریت کنیم.
این کتاب به ما یاد میده که همونطور که در مردابی کثیف، نیلوفری رشد می کنه و می باله، میشه در اوج رنج و اندوه هم شادی رو جستجو کرد بدن ��ا شامل بذرهای مختلف از جمله شادی، غم ، رنج ، عشق، شفقت و هزاران بذر دیگه هست که هر بذری رو بهش توجه کنیم و آبیاریش کنیم در وجودمون پررنگ میشه پس سعی کنیم رنج شادی رو پرورش و آبیاری کنیم که بذر رنج خود به خود خشک شه درباره خودآگاهی و تمرین هایی برای مراقبه با دم و بازدم هم داره در کل برخلاف چیزی که شنیده بودم و ازش انتظار داشتم اونقدر قوی نبود و در بعضی بخش ها جملات زیبا داشت
This is a distillation of teachings into very direct statements and recommendations. As such, it's not all that great for reading but is fine as a reference book. Excerpt: "The most effective way to show compassion to another is to listen, rather than talk. You have an opportunity to practice deep, compassionate listening. If you can listen to the other person with compassion, your listening is like a salve for her wound. In the practice of compassionate listening, you listen with only one purpose, which is to give the other person the chance to speak out and to suffer less. ... Hold on to your true purpose and remind yourself: 'Listening like this, my sole aim is to help the other person suffer less. She may be full of wrong perceptions, but I won't interrupt her. If I jump in with my perspective on things or correct her, it will become a debate, not a practice of deep listening. Another time, there may be a chance for me to offer her a little information so that she can correct her wrong perception. But not now.' That kind of mindfulness helps you to keep your compassion alive and protects you from having the seed of anger in you touched off. Who knows, you may be the first one who has listened to her deeply like that."
رنجی که می کشیم، رنجی که در درون ماست مانند یک کودک گریانِ بیپناه است. نویسنده میگوید که با این کودک باید به مهربانی رفتار کرد. ابتدا باید او را دید. لازم نیست کوشش کنیم که گریهاش را بند آوریم؛ تنها با در آغوش کشیدن و نوازش این رنج است که میتوانیم او را آرام کنیم . اگر به جای خفه کردن و ساکت کردناش او را بفهمیم، ببینیم، و در آغوش بگیریم رنجمان دگرگون میشود. ایده اصلی کتاب ذهنآگاهی (مایندفولنس) است که اغلب افراد با آن آشنایی دارند. فهمیدن رنج هم از این ذهن آگاهی به دست میآید. در فصل پایانی کتاب تمرینهایی ارائه شده برای ذهناگاهی که می شود هرچند وقت یکبار به آنها مراجعه کرد. یک نکته مهم که توجهم را جلب کرد اهمیت اشتباه نگرفتن بیتفاوتی و آرامش درونی است. بعضی از کسانی که تمرینهای مراقبه انجام میدهند به دلیلی که نمیدانم دقیقا چیست بیشتر بیتفاوت و سرد و بیروح مینمایانند تا آرام و در صلح؛ انگار که هیچ هیجانی را تجربه نمیکنند و فقط سعی دارند آرام باشند. خوشحال شدم که این نکته را هرچند مختصر در کتاب دیدم که ذهناگاهی و آرامش به معنای بی تفاوتی و خفه کردن هیجانات و شور زندگی نیست، بلکه به معنای آگاه بودن و دیدن آنهاست. کتابی است بسیار کوتاه، با زبانی روان و راحت و ترجمه خوب البته اگر کتابهای زیادی در زمینه ذهناگاهی خوانده باشید، احتمالا کمی ابتدایی به نظر بیاید.
فکر میکنم ۲.۵ امتیاز واقعی این کتاب برای من باشه. به تازگی یوگا رو برای آرامش بیشتر انجام میدم و در ادامه این کتاب رو که در راستای آموزههای بوداست، شروع به خوندن کردم. کتاب بدی نبود. شاید با خیلی از حرفهاش موافق نبودم اما بعضی نکاتش واقعا تلنگر خوبی برای بازبینی و تغییر نگرش به پدیدههای اطراف بود. هرچند نقدی که به کتابهای انگیزشی دارم به این کتاب هم وارده؛ کتابهایی که تأثیر عمیق و پایداری ایجاد نمیکنند و فقط در لحظه باعث حال خوب هستند و به سرعت تأثیرشون به فراموشی سپرده میشه. البته شاید این کتاب برای کسی که طرز تفکر مشابهی داره، کتاب خیلی خوب و مؤثری باشه. خودم به شخصه چیزی که از این کتاب یاد گرفتم اینه که بیشتر در لحظهی حال باشم؛ که خب درس خیلی مهمیه. پ.ن: این کتاب رو به دوستی که میدونم جهانبینی یکسانی داره هدیه خواهم داد و مطمئنم از خوندنش لذت میبره. (فروردین ۱۴۰۰)
This is the 2nd book of Thich Nhat Hanh I have read. Every time I read him, it's like someone is applying balm on my emotional pain. His writing is so soothing.
No Mud, No Lotus: The Art of Transforming Suffering is a book written by the Vietnamese monk and peace activist Thich Nhat Hanh, which focuses on various aspects surrounding the concept of transforming suffering. The meaning behind the title is that without mud, the beautiful lotus flower could not grow. This is an analogy to life—without suffering, there cannot be happiness. The key is to develop a keen ability to transform one's own suffering, for which Hanh lays out a detailed plan with various helpful techniques.
In the very beginning of the book is a quote and approach which resonated with me that can be used when someone asks a difficult question about suffering that has no end in sight. Hanh explains that during the Vietnam war, when someone would ask when the war would be over, he knew that he could not tell a lie and say that it will be over soon, nor could he say "I don't know", which would only cause the person to despair even more. So he would answer, "Everything is impermanent, even war. It will end some day." I appreciated this advice and will try to put it into practice when addressing others' suffering.
Hanh discusses the question of whether or not the Buddha suffered by saying that since he had a body, feelings, and perceptions (like all of us) he also experienced suffering. Although both physical suffering and suffering of the mind is inevitable, we can suffer much less by "not watering the seeds of suffering inside us." The act of consuming in order to cover up our suffering does not work; we need a spiritual practice to develop the skill and strength necessary to look deeply into our suffering and make a breakthrough.
There are many mantras, meditations, and techniques in the book that can help address suffering. For example, there is the concept of being a mindfulness bell for a loved one—gently squeezing their hand whenever there is something that may trigger their anger or sadness during a difficult conversation with someone else. Or the morning verse for happiness, which is a daily reminder to breathe and become aware that we have twenty-four new hours to live each morning when we wake up.
According to my records, this is the sixth book by Hanh that I have completed. I enjoy his books a lot, and have gotten much benefit from them. However, I do feel that they borrow a lot of content from one another (granted, he has written a myriad of books, so this is to be somewhat expected) and have a lot of overlapping stories and advice between them. I enjoyed this book, although there wasn't much in it that I couldn't have gotten from reading one or two of his other books. I do plan to continue reading Thich Nhat Hanh's works, and I wouldn't hesitate to suggest his books to anyone else. They are very quick and easy to read, and are very helpful. Please do check one of them out when you get a chance.
اگرچه با این کتاب ارتباط نگرفتم، اما نکات مثبتی هم برام داشت. حالا چرا ارتباط نگرفتم؟ چون اصولا در برابر هر دین و آیینی قبل از پذیرش، سوالات اساسی برام ایجاد میشه که اون دین و آیین کمتر پاسخ مستقیم و سرراستی براش داره. مثلا یکجایی از کتاب در باب تمرینهایی برای ایجاد شادی، اولین تمرین «رها کردنه». این فینفسه برای من خیلی یادآوری خوبیه. اما به مصداقش توجه کنید: بودا یه کشاورز مستاصلی رو میبینه و میپرسه چته؟ کشاورز میگه ۴ تا گاو داشتم و اینا در رفتن و منم همه چیم رو از دست دادم. بودا راهنماییاش میکنه و وقتی کشاورز میره، به همراهاش میگه خوبه شماها گاو ندارید که نگران دررفتنش بشید.
حالا سوال اساسی من اینجاست. چون ثروت یا موقعیت یا مسئولیتی برای انسان اضطرابآوره (که این همهی آوردهاش نیست!) بهتر اینکه رهاش کنیم؟ یا بهتر اینکه چیزهایی رو رها کنیم که آوردهای جز اضطراب ندارن و از کنترل ما خارجاند؟
خلاصه اینکه من خیلی دوستش ندارم. سوای اون نکات مثبت و تذکر دهندهاش. که خلاصه میشد در تکرار بدیهیاتی که باید بهش توجه کنیم و توجه کردن بهش کیفیت زندگیمون رو تغییر میده، ولی ما اونا رو زیاد فراموش میکنیم. مهمترینش: آگاهانه نفس کشیدن.
To live is to suffer. We all yearn for happiness, but have unreasonable expectations that happiness can take root and stay forever, whereas it is only the flip side of suffering. Thich Nhat Hanh has written a number of books to each us that mindfulness is the key to overcoming suffering and enjoying happiness. Nothing he teaches relates solely to any particular religion: rather, it is a technique for helping us live in the moment, which is the only time and place we will encounter happiness.